مدرک گرایی آفتی بزرگ و ضد رشد علمی حوزه است. از طرفی دیمی بودن و بی ضابطه و درجه بندی دقیق پایگاه های درسی طلاب نیز, کاری نامعقول و ارتجاعی است; بویژه در این روز و روزگار؟
بنابراین, باید راهکار یا ساز و کارهایی جست وجو کرد که درجه بندی و جایگاه درسی و علمی طلاب را مشخص سازد, و مدرک گرایی بی محتوا را میان طلاب رایج نکند, و درس خوانده ها و درس نخوانده های آنان را مشخص سازد.
در ضرورت مدرک که سخنی نیست, لیکن افزون بر آن باید معیارهایی در حوزه رسمیت یابد, و قانونی شود که طلاب افزون بر مدارج و مدارک صوری, خویش را به آن معیارها و مدارج واقعی برسانند, وگرنه فاقد اعتبار اصلی و عالی حوزوی گردند, و در عینیت و عمل هم بسیاری از امتیازها را از کف بدهند.
این معیارها, باید بررسی گردد که اینها عوامل و زمینه های تعالی و رشد علمی و علم گرایی را در حوزه پدید می آورد, یا نه؟
برابر این پیشنهاد, اگر معیارها و شرایط بدین گونه در حوزه محور طبقه بندی طلاب قرار گیرد, علم گرایی در عین مدرک گرایی رشد می کند.
این معیارها عبارت اند از:
1. تدریس خوب و فنی کتب حوزوی, در سطوح مختلف کتابهای درسی: یعنی اگر دو طلبه که هر دو مدرکی همپایه دارند, یکی رشته یا کتابی درسی را خوب تدریس می کند و دیگری نه, آن که می تواند خوب تدریس کند, امتیاز بیش تر داشته باشد, و کار او مورد ارزیابی و امتیازدهی بیش تر قرار گیرد. البته سطح تدریس نیز باید منظور باشد.
2. سخنرانی خوب و فنی و علمی, نه منبرهای حرفه ای و پرهیاهو و بی محتوا. اگر کسانی اضافه بر مدارک حوزوی, سخنرانی علمی و منطقی خوبی دارند, و در این رشته زحمت کشیده اند, امتیاز بگیرند.
3. دانستن زبان یا زبانهای خارجی. این نیز موجب امتیاز جدی باشد.
4. نوشتن مقاله یا مقالات و نشر در روزنامه ها و مجلات کشور.
اگر کسانی در کار نویسندگی تلاش کردند, و توانستند مقاله هایی کوتاه یا بلند, و با محتوا و غنی, و از نظر لفظ و معنی استوار, بنویسند, موجب امتیاز و ارزشیابی باشد و همپایگی مدرک را تحت الشعاع قرار دهد.
5 مشارکت در پروژه های تحقیقاتی. این نیز بسیار مهم است و باید مورد سنجش قرار گیرد.
6. نوشتن کتاب یا کتابهایی در زمینه های گوناگون اسلامی.
نوشتن کتاب و خلق آثار علمی, اجتماعی, تربیتی, آموزشی و… حتی داستانی و نمایشنامه و… باید ارزشیابی گردد و موجب امتیاز باشد. البته کتابهایی که از نظر نگارش و زنده و به روز بودن تایید شود, رونویسی و سرقت علمی, و بی اصول و بی محتوا نباشد. نیز کتابها, تکرار درسهای اصول و فقه و… نباشد.
این کتابها درجه بندی می شود و به نویسندگان مدارک و امتیازهایی متناسب با کارشان داده می شود; مثلاً:
1. پایه یکم نگارش
2. پایه دوم نگارش
و…
7. در رشته هایی افزون بر درسهای حوزوی, کار کرده و اطلاعاتی دقیق دست آورده باشد. مثلاً در رشته علوم تربیتی و اخلاق, یا فلسفه ای جدید, یا کلام روز, یا اقتصاد, یا جامعه شناسی یا علوم سیاسی, یا هنر, فیلم, سینما, یا تاریخ, یا مناظره و پاسخ به سؤالات, و… اگر طلبه ای در یکی از این رشته ها تخصص یافت, و مورد قبول اساتید این رشته ها بود, امتیازات و مدارکی افزون بر مدارک رسمی حوزه دریافت کند.
شناخت ادیان چون یهودیت, مسیحیت, بودائیسم, هندوئیزم و… نیز در این راستا قرار دارد. که مجموع این اطلاعات موجب امتیازهای اساسی و جایگاههای مناسب حوزوی و اجتماعی گردد.
بویژه مسائل و شبهات جدید و کلام جدید و پاسخ گویی به سؤالهای مورد نیاز نسل امروز, باید از پایگاه و جایگاه بالایی در حوزه برخوردار باشد. و مدیریتهای حوزوی بکوشند با دقت و بررسی, شرایط رشد این گونه طلاب را بیش تر فراهم سازند و ابزار کار لازم را در اختیارشان قرار دهند و این گونه نباشد که طلبه ای برای اطلاع بیش تر از این دست مسائل نیاز به کتاب یا سفری داشته باشد و نتواند و توان مالی او اجازه ندهد؟
باید دانست و نیک توجه داشت که بررسی صرف این امتیازها و یک کارت آفرین به آنها دادن, هیچ گونه ارزشی نمی تواند داشته باشد, بلکه حتی ریشخند نیز به شمار می رود, بلکه امتیازهای اضافی حوزوی و اجتماعی, باید بر محور امتیازهای اضافه و بیرون از برنامه های رسمی, استوار گردد.
برای نمونه: مسکن, سطح حقوق, معرفی نامه دادن به مراکز غیرحوزوی, و دیگر مسائلی که به گونه ای تسهیلات و امکانات است, بویژه تأمین بودجه و شرایط رشد هریک از این طلاب.
با این گونه ارزشیابیها و ارزشگراییها باید طلاب را به برنامه های جنبی و اضافی حوزه تشویق کرد, و آنان را به علم گرایی تشویق نمود, و از هدف شدن مدرک کاست.
منبع : حوزه