وقف، پاسداري از سنت و سرمايه گذاري براي آينده
وقف، پاسداري از سنت و سرمايه گذاري براي آينده
مفهوم وقف:
وقف در قرآن و سيره ي معصومان(ع):
در قرآن، آيه اي که بر وقف و احکام آن صراحت داشته باشد، وجود ندارد، ولي دانشمندان اسلامي از کليت برخي مفاهيم اخلاقي که در قرآن ذکر شده است، چنين دريافته اند که وقف، مورد تأييد قرآن کريم است؛ چرا که اعمال خير و صالح، همواره در آيات قرآن ستوده شده اند و به طور کلي، هر آيه اي که بر انجام دادن کارهاي نيکو يا تشويق به آنها دلالت داشته باشد، بر وقف نيز دلالت مي کند که از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود:1. سوره ي کهف، آيه ي 46: «کارهاي شايسته ي ماندني نزد پروردگارت، از نظر پاداش بهتر و اميد به آن بيشتر است».
2. سوره ي مزمل، آيه ي 20: « هر عمل نيک که براي آخرت خود پيش فرستيد، پاداش آن را نزد خداوند مي يابيد و آن اجر و ثواب آخرت، بس بهتر و بزرگ تر و بيشتر است.»
3.سوره ي بقره، آيه ي 177: «نيکوکاري بدان نيست که روي خود را به جانب مشرق و مغرب کنيد؛ چرا که اين بي اثر است؛ لکن نيکوکار، کسي است که به خدا و روز قيامت و فرشتگان و کتاب آسماني و پيامبران، ايمان آورد و اموال خود را در راه دوستي خدا، به خويشان و يتيمان و در راه ماندگان و مستمندان بدهد».
در سخنان پيامبر و اهل بيت (ع)، درباره ي تشويق به وقف، جملات فراواني به چشم مي خورد. اين بزرگواران- که خود بهترين معلمان بشر بوده اند-در موارد زيادي به اين عمل نيکو دست زده اند. از آن جمله، در «قبا» (نزديک مدينه) نخلستاني بود به نام «بويره» که از اموال شخصي پيامبر (ص) محسوب مي شد و ايشان، آن را وقف بر فقيران و بينوايان نموده بود. و نيز نقل شده است که پيامبر (ص) زميني را وقف مخارج افراد در راه مانده (ابن السبيل) نمود. اميرالمؤمنين(ع) نيز در محلي به نام «ينبع»، صد چشمه حفر کرد و آنها را وقف حاجيان خانه ي خدا نمود و نيز مزرعه اي داشتن که وقف نيازمندان و در راه ماندگان کرد. و نيز امام صادق(ع) اموالي را که براي برپايي مجالس عزاداري بعد از رحلت خودشان وقف کردند و نيز ائمه ي ديگر که زمين ها يا باغ هايي را براي فقرا و نيازمندان وقف مي نمودند.
وقف در ايران:
يکي از روش هاي پسنديده که نياکان ما از دوردست روزگار (پيش از اسلام) فراپيش داشته اند، وقق کردن خانه يا زمين و يا نهر و قنات و... بوده است که به خواست قلبي خود و يا به درخواست ديگران، آن را در راه خدا و براي مردم، از فروختن و جابه جايي براي هميشه باز مي داشتند و سود و بهره ي آن را براي گشايش کار درماندگان و گرفتاران، اختصاص مي دادند و با اين کار شايسته و خداپسندانه، بسياري از گرفتاريها از بين مي رفت، دل هاي زيادي شاد و خرم مي گشت، بي پناهان بسياري سامان مي يافتند و گرسنگان و تشنگان فراواني از خطر مرگ نجات پيدا مي کردند.وقف در اديان مختلف:
سنت وقف، ويژه ي اسلام و کشورهاي اسلامي و شرقي نيست.در کشورهاي غربي و حتي در نقاط دور افتاده ي جزاير استراليا و آفريقا و در ميان سرخ پوستان آمريکاي جنوبي و در هند و نپال و تبت نيز اين سنت، وجود داشته و دارد. اين اقوام، براي معابد، پرستشگاه ها، کليساها، صومعه ها و ديرهايشان، موقوفه هايي را اختصاص داده اند.
بويژه در ايران، مصر باستان، يونان، چين، هند، ژاپن، روم، بابل و فلسطين، قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته که براي استمرار فعاليت معابد و صومعه ها و پرستشگاه ها و بازسازي آنها و گذران زندگي اسقف ها، برهمن ها، کاهن ها، لاماها و... از درآمد آنها بهره مي گرفته اند و همين طبقه (روحانيون) نيز آنها را سرپرستي مي کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد، خدمات لازم را مي دادند؛ گرچه معمولاً بخشي از دارايي موقوفه، براي خدمات عمومي به مردم و مستمندان، بويژه در راه ماندگان و بيماران و صدمه ديدگان از حوادث غير مترقبه و بلايا (نظير سيل و زلزله و طاعون و...) در نظر گرفته مي شد.
جايگاه اجتماعي وقف:
مهمترين ويژگي هاي اجتماعي وقف را مي توان در موارد زير خلاصه نمود:1. از بارزترين ويژگي هاي اجتماعي نظام وقف، طبقاتي نبودن آن است. بدين معنا که سنت وقف، همواره و براي همه ي اقشار جامعه، قابل دسترس است و در انحصار يک طبقه ي خاص نبوده و نيست. بر اين اساس، سنت وقف، پيوسته افراد زيادي را از طبقات مختلف جامعه جذب مي کند که يا واقف اند و يا از درآمد اوقاف و خدمات آن بهره مند مي شوند. لذا از طبقات فقير اجتماع گرفته تا مردم متوسط الحال (همچون کشاورز و پيشه ور و صنعتگر و فروشنده) تا توانگران و مسئولان بلند پايه ي حکومتي،(1) همه با وقف در ارتباط بوده اند و هستند.
2. نظام وقف، عبارت است از چارچوب بنيادين مسئوليت هاي متقابل و همبستگي اجتماعي ميان ثروتمندان و نيازمندان. در اين چارچوب بنيادين، براي رفع نيازهاي ضروري طبقات محروم و صاحبان نيازهاي خاص (همچون: يتيمان، بيوه زنان، پيران، آوارکان و قربانيان حوادث مختلف)، اقدامات و حمايت هاي لازم در نظر گرفته شده است.
3. نظام وقف، يکي از ساز و کارها (مکانيزمهاي) تحقق عدالت اجتماعي و وسيله اي صلح آميز براي توزيع مجدد درآمد، بدون هرگونه اجبار و مداخله ي قدرت حاکمه بوده و هست. از اين رو، مي توان گفت که وقف، در حمايت از وحدت ملي و اجتماعي و جلوگيري از بروز بي ثباتي و خشونت و تنش ميان گروه هاي اجتماعي با وضعيت اقتصادي متفاوت، نقش دارد.
4. وقف، نقش ملموسي در ارائه ي خدمات رفاهي (بويژه در مناسبت ها و حوادث و تصميم گيري هاي مهم شخصي و خانوادگي، مانند: ازدواج، اشتغال، تحصيل، برگزاري مراسم عزا و...) دارد و از اين طريق، سهم مؤثري در افزايش «اميد» به زندگي و آينده در جامعه ايفا مي کند.
5. وقف، در حمايت از کيان خانواده (که سنگ بناي جامعه است) و حفظ انسجام و يکپارچگي آن از طريق حمايت هاي مالي و تدارکاتي و نيز حمايت از حقوق افراد ضعيف و بيمار خانواده ها و کساني که از توانمندي هاي جسمي و روحي کمتري برخوردارند، نقش مهمي داشته و دارد.
6. وقف، فراهم کننده ي چارچوبي اساسي براي مشارکت مردم در امور اجتماعي است. بدين معنا که تصميم يک فرد براي اختصاص داوطلبانه ي بخشي از دارايي خود به امر وقف، کافي است که نهادي عام المنفعه (چون مدرسه يا بيمارستان) را به وجود آورد.
به طور کلي، يکي از بهترين بسترهاي مشارکت اجتماعي، نظام وقف است که توجه به ديگران و نيکوکاران و ناديده گرفتن تمايلات خودخواهانه و انديشيدن به منافع گروهي را مورد تشويق قرار مي دهد و چنانچه از جانب رهبران و نخبگان جامعه به سمت حيات فرهنگي و ارتقاي علمي و معنوي و نيز کارآفريني و ريشه کني فقر، هدايت شود، در ارتقاي سطح اميد در جامعه و کمک به پويايي و حرکت و تلاش نسل جوان، بسيار کارآمد خواهد بود.
نقش وقف در حل مشکلات اقتصادي جامعه:
وقف مي تواند به اهداف اقتصادي دولت ها، کمک فراواني کند. وقف مي تواند در کم کردن کسر بودجه ي دولت، نقش مؤثري داشته باشد؛ زيرا کسر بودجه يا ناشي از کم شدن درآمد و يا ناشي از افزايش مخارجي است که دولت معمولاً در انجام وظايف خود مجبور به تحمل آن است، که در اين دو زمينه، وقف مي تواند ياري رسان باشد؛ زيرا با افزايش توليد کالا و ارتقاي سطح خدمات عمومي، دولت از هزينه کردن براي اين موارد، معاف مي شود. مثلاً وقتي که يک ورزشگاه يا کارگاه توليدي يا مدرسه يا بيمارستان از طريق وقف، تأسيس مي شود و به جامعه خدمت مي کند، در واقع، دولت را از هزينه هاي ايجاد و اداره ي يک ورزشگاه يا کارگاه يا مدرسه يا بيمارستان، معاف کرده است.(2)و همچنين وقف با کمک در تأمين خدمات عمومي، هزينه هاي دولت را کم مي کند و به تبع آن، دولت را از استفاده از وجوه استقراضي باز مي دارد و لذا تا حدودي از کمبود بودجه ي دولت جلوگيري مي کند.
از ديگر مشکلات دولت در اقتصاد، توزيع عادلانه ي درآمد و ثروت است که وقف مي تواند وسيله ي مناسبي براي توزيع مجدد و حمايت مستقيم و غير مستقيم از اقشار آسيب پذير جامعه باشد، بدون آن که هزينه اي بر بودجه ي دولت، تحميل کند.
بيکاري نيز يکي از معضلات مهمي است که خيلي از کشورها به آن دچار شده اند که در اين زمينه نيز وقف مي تواند کمک مؤثري به دولت ها بکند؛ زيرا بر اساس سنت وقف، گروه زيادي از طبقات مختلف جامعه به گونه اي با اوقاف در ارتباط اند و يا در امور وقف به صورت مستقيم و غير مستقيم، نظارت دارند و يا از خدمات آن بهره مند مي شوند و يا... که تمام اين موارد از ميزان بيکاري در جامعه مي کاهد و اگر فرهنگ وقف و اوقاف در جامعه اي رونق گيرد، قطعاً درصد قابل توجهي از آمار بيماري کاسته خواهد شد.
پي نوشت ها:
1- بر اساس احکام فقهي اسلام، حکومتگران نمي توانند از اموال عمومي (بيت المال)، چيزي را وقف کنند.(ر.ک: وقف در فقه شيعه، ابوسلمان، تهران: اسوه، 1362). (ح.ز)
2- به عنوان نمونه، در سالهاي اخير، جهاد مدرسه سازي توانست از طريق وقف، کمبود کلاس درس در کشور را تقريباً برطرف نمايد. همچنين ستاد اقامه ي نماز، از طريق وقف، به ساخت سالن هاي نمازخانه ي چند منظوره (قابل استفاده براي ديگر مراسم: جشن ها، مسابقات، امتحانات و...) در مدارس و نيز مساجد و سرويس هاي عمومي در جاده ها اقدام کرده است.(ح.ز)
منابع:
1. تاريخچه ي وقف در اسلام، علي اکبر شهابي، تهران: دانشگاه تهران، 1343.
2. تاريخچه ي اوقاف، عبدالحسين سپنتا، اداره ي کل اوقاف اصفهان، 1346.
3. مجله ي «وقف، ميراث جاويدان»، شماره هاي 2و27.
4. فرهنگ معارف اسلامي، سيد جعفر سجادي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369.
5. وقف در فقه شيعه، ابوسلمان، تهران: سازمان حج و اوقاف و امور خيريه (اسوه)، 1362.
دانلود مجموعه سخنرانی حجت الاسلام قرائتی با موضوع وقف
مستند وقف سنت پویا
منبع:راسخون
وقف در سيرهي پيامبر و امامان شيعه
پيشگفتار
بعضي از اين قوانين عبارتند از: زکات، خمس، صدقه و وقف که به مدد آنها مشکلات اقتصادي جامعه بر طرف ميشود و طبقهي سرمايه دار همرديف گروه محروم و مستضعف ميشود. ولي با گسترش جامعه اسلام از نظر جمعيت و محدودهي جغرافيايي نيازهاي بشر نسبت به گذشته تفاوت بسياري يافت. بدين جهت نياز به منابع اقتصادي ضرورت بيشتري يافت.
از اين رو وقف در ميان مسلمانان داراي ارزش والايي است. چرا که در پيشبرد شئون زندگي و استحکام پايههاي گوناگون اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، و بهداشتي جامعه اسلامي نقش موثر و به سزايي داشته است.اسلام به پيروان خود دستور داده تا با اجراي دستورات قرآن و شارع مقدس براي محروميت زدايي از جامعهي اسلامي اقدام کنند.
يکي از روشهاي نيکو و سنتهاي حسنه «وقف» است. وقف از دير باز به شکلهاي گوناگوني در تاريخ بشر وجود داشته است و اسلام آن را در مسيري روشن، منطقي، هدفدار، مترقي و دقيق نهاده است. گرچه متأسفانه دربارهي آثار معنوي، اقتصادي و اجتماعي وقف کمتر تحقيق شده، از سوي ديگر نگارنده خود را در مقامي نميبيند که در تمام اين ابعاد مطالبي بنگارد، بنابراين و به مصداق آيهي «لا يکلف الله نفسا الا وسعها» و با استمداد از درگاه خداوند به اندازهي توانايي خويش فقط دربارهي «وقف در سيرهي پيامبر (ص) و امامان شيعه» ميپردازيم. به اميد اين که در آغاز باعث دلگرمي و نمونهاي براي راهبردهاي علمي در جامعهي اسلامي و مسلمانان باشد و مردم نيز دربارهي وقف همان شيوهاي رادر پيش گيرند که راهبران راستين آنان پيمودهاند.
دربارهي وقف و ارزش و ويژگيهاي آن روايات متعددي نقل شده که چند نمونه رابيان ميکنيم. در حديث مشهوري از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمودهاند:
«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا في ثلاث، صدقة جارية، او علم ينتفع به، او ولد صالح يدعو له» (1)
يعني: هر گاه فرزند آدم بميرد عمل او قطع ميشود مگر از سه چيز: صدقهي جاريه (وقف به عنوان نمونهاي از صدقه جاريه) علمي که از آن سود برده شود. يا فرزند صالحي که براي او دعا کند.
رسول گرامي اسلام در حديث ديگري ميفرمايد:
«ان مما يلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته علما نشره و ولدا صالحا ترکه، و مصحفا ورثه او مسجدا بناه. او بيتا لابن السبيل بناه او نهرا اجراه، او صدقة اخرجها من ماله في صحته و حياته و تلحقه من بعد موته (2)
يعني: چند جيز است که بعد از مرگ مومن پاداش آنها به او ميرسد، علمي که از خود به يادگار گذاشته باشد، فرزند صالحي که جانشين خوبي براي او باشد، قرآني که به ارث گذاشته باشد، مسجدي که ساخته، منزلي که براي مسافران در راه مانده بنا کرده، نهري که آن را جاري ساخته است و صدقهاي که در حال حيات و زندگي خود انجام داده باشد.
و در روايت ديگري چنين ميفرمايد:
کسي که در کنار جادهاي براي عابران منزلي بسازد، خداوند در روز قيامت او را بر مرکبي که از گوهر تزيين شده سوار ميکند و نور صورت او بر تمام نورها برتري مييابد تا آنجا که برابر نور حضرت ابراهيم قرار ميگيرد و مردم ميپرسند، آيا اين فرشتهاي از فرشتگان است. هرگز مانند او را نديدهايم و با شفاعت وي هزار هزار انسان به بهشت ميروند (3)
امام صادق (ع) در روايتي ميفرمايد:
هيچ پاداشي انسان را پس از مرگ تعقيب نميکند مگر در سه خصلت: صدقهاي که در زمان حيات بدهد که اين صدقه پس از مرگش تا روز قيامت به عنوان صدقهي موقوفهي غير قابل ارث جريان خواهد داشت. يا سنتي نيکو که آن را بنيان نهد که خود بدان عمل کرده و ديگران نيز پس از او بدان عمل کنند يا فرزندي که براي او طلب مغفرت کند (4) و بدين مضمون از امام صادق (ع) روايات متعددي نقل شده که نقل همهي آنها باعث طولاني شدن بحث ميشود، بدين جهت شما را به مصادر آن ارجاع ميدهيم (5)
وقف در قرآن
1 - «و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا (6)
يعني کارهاي شايستهي ماندني نزد پروردگارت از نظر پاداش، بهتر و اميد آن بيشتر است.
2 - «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون (7)»
يعني؛ هرگز به مقام نيکوکاران و خاصان خدا نخواهيد رسيد، مگر آنکه از آنچه دوست داريد در راه خدا انفاق کنيد.
3 - «و ما تقدموا من خير تجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اجرا )8(»
يعني؛ هر عمل نيک براي آخرت خود پيش فرستيد پاداش آن را نزد خداوند بيابيد و آن اجر و ثواب آخرت (بهشت ابدي) بسي بهتر و بزرگتر و بيشتر است.
4 - «و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير مردا (9)»
يعني؛ و کارهاي صالحي که اجرش نعمت ابدي است، نزد پروردگار تو (از مال و جاه فاني دنيا) هم ازجهت ثواب الهي و هم از جهت حسن عاقبت اخروي بهتر است.
5 - «ليس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائکة
و الکتاب و النبيين و اتي المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب (10)» يعني، نيکوکاري بدان نيست که روي به جانب مشرق و مغرب کنيد چرا که اين بي اثر است (در جواب يهود و نصارا) لکن نيکوکار کسي است که به خدا و روز قيامت و فرشتگان و کتاب آسماني و پيامبران ايمان آورد و اموال خود را در راه دوستي خدا بر خويشان و يتيمان و فقيران و در راه ماندگان و مستمندان بدهد و در آزاد ساختن بندگان صرف کند...
وقف در سيرهي پيامبر
همان گونه که در سخنان رسول خدا (ص) دربارهي تشويق به وقف روايات متعددي نقل شده، از آنجا که از نظر عملي نيز پيامبر (ص) در اين کار نيکو، معلم بشريت بودهاند خود نيز بدين کار نيکو دست زدهاند که چند نمونهي آن را يادآور ميشويم.
مردي از يهوديان به نام مخيريق که در جنگ احد مسلمان شده بود، همراه سپاه اسلام در جنگ با مشرکان شرکت داشت. هنگامي که به سوي احد حرکت کرد، گفت: اگر من کشته شدم، هفت قطعه از باغهاي من از آن رسول خدا (ص) باشد. آن باغها عبارت بودند از: عواف، دلال، برقه، مبيت، حسني، صافيه و حائط ام ابراهيم. مخيريق در اين جنگ کشته شد و آن باغها از همان تاريخ، يعني سال سوم هجري به ملک پيامبر (ص) درآمد و آن حضرت تصرف نمود.
تا سال هفتم هجري کارگران رسول خدا (ص) آن باغها را اداره ميکردند تا اين که در همان سال آن باغها را وقف کردند اما اين وقف خاص بود، يعني، بر اولاد و بر بني هاشم وقف شد. پس از رحلت پيامبر (ص) خليفهي اول اين باغها را گرفت ولي خليفهي دوم آن را به علي (ع) باز گردانيد که در تاريخ مفصلا نقل شده است (12)
در مدارک مصادر تاريخي زمينهاي ديگري به نام صدقات رسول خدا (ص) ذکر شده است، از آن جمله: رسول خدا (ص) زميني را وقف کرد و آن را براي ابن السبيل صدقه قرار داد. (13)
در «قبا» نخلستاني بوده به نام «بويره» که از زمينهاي يهوديان بني النضير محسوب ميشده است، اين نخلستان از صدقات پيامبر است که وقف بر فقيران و بينوايان بوده است. (14)
هم چنين نقل شده که پيامبر (ص) در خيبر موقوفههايي داشته است که از عوائد و منافع آنها به مهمانان خود انفاق ميکرده است(15).
بخاري صاحب يکي از صحاح سته گويد: نوشته يا نوشتههايي در دست علي (ع) بوده که وقفهاي پيامبر (ص) در آن نوشته شده بود، يا آن نوشتهها وقفنامه يا موقوفههاي رسول خدا (ص) بوده است (16) گرچه وي توضيح نداده است که موقوفههاي نوشته شده همان هفت باغ مذکور مخيريق بوده يا موقوفههاي ديگري بوده است، ليکن دلالت بر اين امر دارد که رسول خدا (ص) داراي موقوفات فراواني بوده است.
موقوفات ديگري نيز براي رسول خدا (ص) نام بردهاند که «مهزور» از آن جمله است (که نام محلي در بازار
مدينه بوده) آنجا وقف مسلمانان بوده و سهم رسول خدا (ص) از اموالي بوده است که پس از فتح بني النضير به دست آن حضرت رسيده است (17).
اينها نمونههايي از موقوفاتي بود که رسول خدا (ص) در زمان زندگاني خويش وقف کرده است. که بيان تمامي اين موارد از توان اين نوشتار خارج است.
وقف در سيره امام علي
علي (ع) در يکي از وقفنامههايش انگيزه خود را چنين بيان ميکند:
«ابتغاء وجه الله ليولجني الله به الجنة و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه»(18).
يعني؛ براي رضات خداوند [وقف کردم] تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرمايد، در روزي که صورتهايي سفيد و صورتهايي سياهاند.
دربارهي صدقات و موقوفات علي (ع) تاريخ نگاران مطالب زيادي را ياد آور شدهاند که انسان را به شگفتي وا ميدارد از آن جمله اين که:
علي (ع) فرمود: اگر صدقهي (موقوفات) من امروز ميان بني هاشم تقسيم شود همگي را کفايت ميکند. اين مطلب در حالي است که خود آن حضرت فرمود: خود را با پيامبر (ص) ديدم که از گرسنگي سنگ بر شکم خويش ميبستم در حالي که اکنون صدقات مال من ساليانه به چهل هزار دينار ميرسد. يا در عبارت ديگر فرمود: صدقهي من امروز به چهل هزار ميرسد يا فرمود: صدقات اموال من ساليانه براي فقيران بني هاشم کفايت ميکند (19).
ابن اثير گويد: مراد از صدقه در اينجا زکات نيست بلکه مراد موقوفههايي است که آن حضرت وقف کرده و صدقه جاريه قرار داده که حاصل درآمد آنها اين مقدار (چهل هزار) ميشده است.
علي (ع) چشمههايي را در ينبع، سويقه و مدينه ايجاد کرد و زمينهاي موات فراواني را احيا کرد سپس آنها را از ملک خود خارج ساخته و صدقه براي مسلمانان قرار داد؛ به گونهاي که هنگام مرگ چيزي براي خويش باقي نگذاشته بود (20)
علي (ع) در محلي به نام «ينبع» صد چشمه حفر کرد که وقف بر حاجيان خانهي خدا کرد. همچنين در راه مکه و کوفه چاههايي حفر کرد و مسجد فتح را در مدينه و مسجدي در برابر قبر حمزه و در ميقات و بصره و کوفه آبادانيهاي بسياري به وجود آورد (21)
سمهودي مينويسد: پيامبر در «ذوالعشيرة» از زمينهاي ينبع قطعهاي به علي (ع) داد. و عمر در زمان خلافت خود قطعهاي بر آن افزود. و افزون بر آن علي (ع) نيز قطعهاي را خريد و بر آن افزود. از اين رو در اموال علي (ع) در آنجا چشمههاي فراواني بود. از آنجا که اين زمينها موات بود، آن حضرت شخصا چاه حفر کرده و آن سرزمين را آباد کرد (22).
در برخي روايات آمده است که علي (ع) در ينبع بغيبغهها را درست کرد و چشمههايي به نام خيف اراک، خيف ليلي، و خيف بسطاس در آن قرار داشت. در جايي ديگر نقل ميشود که: علي (ع) قطعه زميني را از عبدالرحمن بن سعد انصاري به 300 , 000 درهم خريد و نخستين مزرعهاي که در آن درست کرد، بغيبغه بود و سپس آن را وقف بر ساکنان و ابن السبيل و نيازمندان کرد.
واقدي گويد: ميوههاي بغيبغه در زمان علي (ع) به 1000 وسق رسيد که هر وسق پيماني معادل شصت من است (23).
از جمله موقوفات علي (ع) ميتوان به سويقه (محلي که آل علي ساکن بودند و نزديک مدينه بوده) و اموال خيبر و وادي القري اشاره کرد. همچنين اموال ابينيزر، بغيبغه، ارينه، رعد، رزين، قصيبه، ترعه، حرة الرجلي، که احمر ناميده ميشود از جمله موقوفات آن حضرت به شمار ميرود.
هم چنين علي (ع) برخي از زمينهاي خود را براي پس از مرگش وقف کرد و گروهي از غلامان خود را آزاد
ساخت و شرط کرد که در زمينهاي وقفي به مدت پنج سال کار کنند. زمين و خانهي خويش را در مصر با اموالي که در مدينه داشت، وقف اولاد کرد. به گونهاي که در پايان عمر هر چه املاک داشت وقف کرد (24).
اين در حالي است که ابن ابي الحديد مينويسد: علي (ع) براي فرزندان خود ارثي باقي نگذاشت مگر چند نفر برده و غلام و کنيز و هفتصد درهم پول که براي خريد خانهاي ذخيره کرده بود (25).
آنچه در اين قسمت يادآور شديم، نمونهاي از مطالب فراوان و بي شماري است که تاريخ نگاران ياد کردهاند.
وقف در سيرهي حضرت زهرا
به نام خداوند بخشنده مهربان. اين چيزي است که فاطمه دختر محمد (ص) در مورد باغهاي هفتگانه (خيبر) وصيت کرده است. باغهاي هفتگانه به نامهاي؛ عواف، دلال برقه، مبيت، حسني، صافيه، مال ام ابراهيم (باغي که ماريهي قبطيه در آن سکونت داشت) اين وصيت براي علي بن ابي طالب (ع) که پس از درگذشت او به فرزندش حسن (ع) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسين (ع) و پس از او به اولاد بزرگ وي يکي پس از ديگري به فرزندانشان ميرسد(26).
همان گونه که يادآور شديم مخيريق يهودي که از بزرگان بني نضير به شمار ميآمد در روز احد، سال سوم ه. ق به شهادت رسيد و باغهاي هفتگانهي فوق را به پيامبر (ص) واگذار کرد و آن حضرت نيز اين باغها را در سال هفتم ه. ق مخصوص حضرت زهرا (ع) قرار داد.
اگر چه هنگامي که رسول خدا (ص) مهماني داشت يا هر که نيازمند بود از منافع آن استفاده ميکرد. حضرت زهرا (ع) نيز براي هر يک از زنان رسول خدا (ص) دوازده اوقيه (هر اوقيه چهل درهم بود) وصيت کرد و به همين مقدار براي زنان بني هاشم نيز وصيت کرد خلاصه اين هفت باغ را وقف بني هاشم و بني عبد المطلب کرد و سرپرستي آنها را به علي (ع) واگذار کرد (27).
احمد بن محمد گويد: از امام کاظم (ع) دربارهي ارثي که از پيامبر (ص) به زهرا (ع) رسيد که مقدار هفت باغ بوده پرسش کردم، امام پاسخ داد که آنها وقف بود. اگر چه پيامبر در هنگام نياز و پذيرايي مهمان از آن بهره ميبرد. (دليل بر وقف بودن) پس از در گذشت رسول خدا (ص) عباس عموي آن حضرت براي گرفتن ارث ادعا کرد، علي (ع) و ديگران شهادت دادند که آنچه از رسول خدا (ص) به دست فاطمه (ع) رسيده، وقف است و آنچه باقي بوده همان باغهاي هفتگانه خيبر است(28).
اين مطلب نيز در داستان گرفتن فدک از خليفه اول و احتجاجات و گفتگوهاي ميان حضرت زهرا (س) و خطبهي آن حضرت در مسجد رسول خدا (ص) در مدارک بي شماري از کتابهاي شيعه و اهل سنت نقل شده که همگي گواهي ميدهند آنچه را که پيامبر (ص) به فاطمه (س) وا گذار کرده همگي وقف بوده است (29).
وقف در سيرهي ديگر امامان شيعه
طبق نقل مشهور باغهايي که هم اکنون در محله نخاولهي مدينه (محل شيعه نشين) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد، از موقوفات امام حسن مجتبي (ع) يا بنا بر نقلي از موقوفات امام سجاد (ع) است (30).
شيخ بهايي از جدش روايت ميکند که: امام حسين (ع) نيز زمينها و چيزهايي ديگري که ارث برده بود وقف کرد و حتي اطراف قبر مطهر خويش را از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريد، و وقف آنان کرد بدين شرط که زائرانش را به سوي قبرش راهنمايي کنند و آنان را به مدت سه روز به عنوان ميهمان پذيرايي کنند (31)
يکي ديگر از موقوفات امام حسين (ع) خانهاي است که آن حضرت وقف کرد و امام حسن (ع) فرمود: بايد خانه را تخليه کني(32).
امام صادق (ع) نيز موقوفاتي داشته است زيرا شيخ صدوق روايتي را نقل ميکند که آن حضرت وصيت کرده تا مجلس عزاداري بر پا کنند و اموالي را نيز بدين جهت وقف کردند (33)و هم چنين در روايت ديگري نقل شده که آن حضرت موقوفههايي داشته است. گر چه جزئيات آن را يادآور نشدهاند.(34)
از امام موسي بن جعفر (ع) نيز وقفنامهاي نقل شده است که در آن چنين نوشتهاند:
اين است آنچه را که موسي بن جعفر وقف کرد. همه زمين خود را که در فلان مکان قرار دارد و حدود (چهار گانه) زمين از شرق، غرب و شمال چنين است (حدود آن رابيان کرده است.)
به طور کلي درختان خرما، زمين، قنات، آب، آسياب، حريم، حقوق، حق آب زمين، پستي، بلندي، عرض، طول، ميدان جلو باغ، نهرهاي کوچک و بزرگ، مرغزارهاي آباد (عامر) و خراب همه را وقف کرده است. متولي وقف درآمد آن را (پس از کسر مخارج مزرعه و سي عدد درخت خرما براي فقيران آبادي) ميان فرزندان موسي بن جعفر تقسيم کرده، براي هر مرد دو برابر سهم زنان در نظر گيرد و اگر دختري از فرزندان موسي بن جعفر ازدواج کرد سهمي از اين صدقات ندارد (35).
از موقوفههاي ديگر امامان شيعه تا آنجا که ما بررسي و تحقيق کرديم مطلبي را يادآور نشدهاند.از اين روي به همين اندازه در اين رابطه بسنده ميکنيم.
پی نوشت:
1- وسائل الشيعة، 292 / 13. عوالي اللئالي، 283 / 3،ج 17. مسند ابن حنبل، 372 / 2، ش 8627. بحار الانوار، 22 / 2. سنن ترمذي، 1376.
2- نهج الفصاحة، ص 183 ح 906.
3- وسائل، 562 / 11 ح 1.
4- خصال. 99 / 1.
5- امالي شيخ مفيد، ص 102. امالي شيخ طوسي، 242 / 1. خصال 229 / 1. الاحتجاج 299 / 2؛ به نقل از بحار الانوار، 181 / 103. وسائل الشيعه، 292 / 13. فروع کافي، 250 / 2. من لا يحضره الفقيه 59 / 1 و 292 / 2.
6- سورهي کهف، آيه 46.
7- سورهي آل عمران، آيه 92.
8- سوره مزمل، آيه 20.
9- سوره مزمل، آيه 20.
10- سورهي بقره آيه 177.
11- مقدمهاي بر فرهنگ وقف، ابوسعيد احمد بن سليمان، ص 11.
12- وفاء الوفاء باخبار دار المصطفي، 988 / 3. سيره نبويه، ابن کثير، 344 / 2. مغازي واقدي.
13- صحيح بخاري، 8 / 4.
14- ماليکت خصوصي زمين، علي احمدي ميانجي، ص 61.
15- وفاء الوفاء 988 / 3. وسايل الشيعه، 311 / 13. بحار، 183 / 103. قرب الاسناد، ص 160.
16- صحيح بخاري، 102 / 4. مالکيت خصوصي زمين، ص 61.
17- مقدمهي مرآة العقول، 27 / 1. ماليکت خصوصي زمين، ص 62.
18- وسائل الشيعه، 312 / 13. بحار الانوار، 184 / 103.
19- بحار، 40 / 41، فروع کافي، 54 / 7.
20- اسد الغابة، 24 / 4. بحار، 339 / 40، سنن بيهقي، 160 / 6. ذخائر العقبي ص 103. وفاء الوفاء، 393 / 2.
21- مناقب ابن شهر آشوب. 123 / 2. بحار، 32 / 41.
22- وفاء الوفاء، 1271 / 4. سنن بيهقي، 160 / 6، بحار 322 / 40.
23- لسان العرب، 378 / 10، معجم البلدان، 469 / 10، وفاء الوفاء، 263 / 2.
24- وفاء الوفاء، 1239 / 4، مناقب ابن شهر آشوب، 132 / 2. دکتر العمال، 176 / 22. بحار الانوار، 32 / 41. وسايل الشيعه 312 / 13. کامل مبرد، 132 / 2. احکام الاوقاف بغدادي ص 9. ط قاهره، به نقل احقاق الحق، 592 / 8.
25- شرح نهج البلاغه، 146 / 3.
26- وسايل، 311 / 13 ح 1، تهذيب، 374 / 2. من لا يحضره الفقيه، 291 / 2. فروع کافي، 247 / 2. بخار، 235 / 43.
27- بحار، 185 / 103. وفاء الوفاء 988 / 3. السيرة النبوية ابن کثير، 344 / 2.
28- بحار، 236 / 43. وسايل، 311 / 13. التهذيب، 374 / 2. فروع کافي، 247 / 2، قرب الاسناد، ص 160.
29- ناسخ التواريخ، 247 / 3. مالکيت خصوصي زمين، ص 57.
30- وقف در اسلام، ص 5.
31- مستدرک الوسائل، 61 / 14. به نقل از کشکول شيخ بهائي، 280 / 1.
32- مستدرک الوسائل، 511 / 2. دعائم الاسلام، 342:2 و 337.
33- من لا يحضره الفقيه، 182 / 4، ح 5578.
34- بحار الانوار، 281 / 48. عيون اخبار الرضا، 33 / 1. فروع کافي، 55 / 2.
35- وسائل الشيعه، 314 / 13. فروغ کافي، 248 / 2. من لا يحضره الفقيه، 293 / 2. التهذيب، 375 / 2.
منبع: ميراث جاويدان
وقف در انديشه و آثار امام خميني (رحمة الله علیه)
چکیده
بررسی و کنکاش پیرامون موضوع وقف و واقفان و نیز بررسی جایگاه آن در اندیشه دینی و از نگاه فقیهان، نشان دهنده اهمیت آن می باشد.مقاله حاضر با عنوان وقف در اندیشه و آثار امام خمینی (رحمة الله علیه)، پس از بررسی وقف در فرهنگ نامه ها، با نگاهی به آثار امام خمینی، بویژه کتاب تحریر الوسیله و صحیفه امام، به این موضوع پرداخته و جایگاه وقف را از نگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به بحث نشسته است.
بررسی استفتائات صادره از طرف حضرت امام، به ویژه پس از انقلاب اسلامی و نیز نگاهی به کتاب الوقف تحریر الوسیله، بازگو کننده جایگاه وقف در نظر ایشان می باشد.
کلید واژه ها
امام خمینی، وقف، واقفان، تحریرالوسیله، صحیفه امام.
وقف يکي از شايعترين و ماندگارترين اعمال خيري است که در ميان جوامع و ملل مختلف به صورتهاي گوناگون و متناسب با فرهنگ و اعتقادات آنان مورد توجه و عنايت بوده و هست؛ چنانکه از ديرباز در ميان متمولان و صاحبان ثروت اين موضوع بهجدّ مورد توجه قرار گرفته است؛ بهويژه در ميان مسلمانان معتقد به مباني ديني رونق بسيار داشته است تا آنجا که در برخي از کشورهاي اسلامي موضوع وقف و وافقان و موقوفات نيازمند سازمان و اداره و بعضاً وزارتخانهاي عريض و طويل گرديده است تا رتق و فتق امور مربوط به وقف در آنجا سامان يابد و واقفان با اطمينان بيشتري به اين مسئله روي آورند.
همة کساني که از خود موقوفاتي بر جاي گذاشتهاند عموماً با انگيزة ديني و آخرتي به اين موضوع نگريستهاند و آن را الباقيات الصالحات پنداشته، به اميد اجر و ثوابي اخروي پاي در اين عرصه نهادهاند؛ گرچه مسائل انساني نيز مورد توجه آنان بوده و بسياري به همين جهات انساني به آن روي آوردهاند.
با اهميتتر اينکه عرصة وقف و موقوفات مختص موارد خاصي نيست و زمينههاي مختلف را دربرميگيرد: از وقف آبها و قناتها گرفته تا زمينها و ساختمانها و مساجد و تکايا و حسينهها و اموال مختلفي که به نحوي سوددهي داشته و دارد، همگي مورد وقف بوده و هستند.
وقف، اين سنّت بزرگ الهي و ميراث ماندگار جاويد، مورد توجه ميراثداران جوامع بشري در همة زمانها ومکانها بوده و از ديدگاه واقفان به عنوان عمل خير و ماندگار، زمينهاي براي توجه به مستمندان و نيازمندان و رفع نياز عموم مردم بوده است.
نگاه مردم به وقف و واقفان نيز نگاهي خيرخواهانه و سعادتمندانه بوده است؛ يعني مردم واقفان را به عنوان خيّران جامعه و بشردوست ميشناسند و با نگاه مهربانانه، آنان را پدراني دلسوز براي جوامع و مردم ميدانند که خير و سعادت ابدي را با وقف براي خود به ارمغان آوردهاند.
در ميان متون روائي نيز روايات فراواني بر موضوع وقف و واقفان تکيه کردهاند و ابعاد و احکام مختلف آن را بيان داشتهاند. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام ) ميفرمايد:
ليس يَتبعُ الرّجلَ بعد موته من الأجر إلّا ثلاثُ خصالٍ: صدقةٌ أجراها في حياته، فهي تجري بعد موته؛ و سنةٌ هُدِيَ سَنَّها، فهي يُعمَلُ بها بعد موته؛ و ولد صالحٌ يدعو له؛ بعد از مرگ براي انسانها تنها سه اجرْ ماندگار و باقي ميماند: اول صدقة دائمي (وقف) که در زمان حيات انسان گذاشته شده و ادامه دارد. دوم سنّت نيکوئي که ديگران به آن عمل ميکنند و سوم فرزند صالحي که برايش دعا ميکند. (حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، (قم: آل البيت)، ج 19، ص 172)
اين سخن با بيانهاي مختلف در تعدادي از روايات ائمه معصومين آمده است. (همان، ج 19، ص 171 ـ 175)
وقف در فرهنگنامهها
در فرهنگنامههاي مختلف عربي و فارسي وقف و واقف معنا شدهاند. از جمله در دائرة المعارف فارسي مصاحب آمده است:وقف در اصطلاح فقها، حبس عين ملک و بخشيدن منفعت آن (به قول فقها حبس العين و تسبيل المنفعه) (دائرة المعارف فارسي، ج 2، ص 3171) است.
وي در ادامه، مقصود از کلام فقيهان را بيان ميکند و به واقف و موقوفٌ عليه و موقوف ميپردازد. سپس به معناي وقف در اصطلاح قاريان قرآن توجه ميکند و آن را «قطع تلفظ صوت براي نفس گرفتن» معنا مينمايد و انواع وقف در قرائت را توضيح ميدهد.
اما در فرهنگ بزرگ سخن مرحوم انوري وقف را اينگونه معني ميکند:
وقف (فقه، حقوق) عقدي که بر طبق آن شخصي مال معيني از اموالش را جهت استفادة فرد يا افرادي يا مؤسسهاي اختصاص ميدهد و پس از آن، مال مذکور از ملکيت واقف خارج شده و قابل نقل و انتقال نخواهد بود (فرهنگ بزرگ سخن، ج 2، ص 8260)
وي در ادامه به معاني مجازي وقف ميپردازد و براي آن از کلام بزرگان و شاعران نمونههايي ميآورد و سپس به وقف خاص و وقف نامه و تعريف آن ميپردازد. همچنين به توضيح کلمة «واقف» ميپردازد و با بيان معناي آن در ادبيات، از نظر فقه آن را چنين تعريف ميکند: «آن که مالش را براي استفاده در راه هدف عامالمنفعه، به موجب عقد خاصي اختصاص دهد»(همان، ص 8156)
امام خميني (رحمة الله علیه) و وقف
امام خميني همچون بسياري از فقيهان و عالمان به مسئلة وقف به عنوان بحث فقهي نگريسته و به تبيين و توضيح آن پرداخته است.در طول حيات علمي و فقاهتي حضرت امام ، علاوه بر آنچه در کتاب فقهي ارزشمند تحرير الوسيله با عنوان «کتاب الوقف» آمده ، حدود 200 استفتاء در موارد مختلف از ايشان شده است که نشان از اهميت و جايگاه بلند اين موضوع دارد. مجموعة استفتائات حضرت امام در کتابي مستقل با همين عنوان در چند جلد به چاپ رسيده، و اکنون در حال بازنگري و موضوع بندي جديد بر اساس کتاب تحرير الوسيله است که در آيندة نه چندان دور به چاپ خواهد رسيد. در کتاب 22 جلدي صحيفه امام ـ که تمام سخنرانيها، پيامها و نامههاي حضرت امام از سال 42 تاکنون گردآوري شده است ـ به مواردي برميخوريم که به موضوع وقف و واقفان و موقوفات برميگردد.
در اين نوشته نخست به اين چند مورد که در صحيفه امام آمده است نگاهي خواهيم داشت و سپس به بررسي گذراي بحث وقف در کتاب فقهي تحرير الوسيله ميپردازيم.
در صحيفة امام حدود ده مورد دربارة وقف و واقفان و برخي از موقوفات سخن به ميان آمده است.
يکي از مواردي که دربارة وقف سخن گفته شده، در جايي است که حضرت امام دربارة حضرت امير و عظمت و جايگاه آن بزرگوار سخن ميگويد و از برخي حساسيتهايي که آن حضرت در دوران حکومت خودشان داشتند پرده برميدارد. سپس گذري به زندگي ساده و بيپيراية حضرت ميافکند و ضمن يادکرد از برخورد ايشان در جريان ربوده شدن خلخال از پاي دختر يهودي يا نصراني و خروش امام علي(علیه السلام) بر مسلمانان ـ که از درد و ننگ، انسان سزاوار مردن است ـ ، به حکومتداري و حاکميت بر مردم و مردمداري حضرت اشاره ميکند؛ سپس نگاهي گذرا به زندگي شخصي حضرت دارد و ميفرمايد:
همان روزي که با ايشان بيعت کردند به سلطنت، به اصطلاح، و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اينکه اين کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش، که کار ميکرد خودش با دست خودش. آن وقت ميکرد براي چه؟ آن قنات را وقتي که درآورد، يک کسي گفت که مثلاً مبارک است، چه است، فرمود که مبارک براي ورثه است. بعد گفت: [قلم] بياوريد. وقف کرد آنجا را براي مستمندان (مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، (بيروت: دار إحياء التراث العربي)، ج 41، ص 39) ما يک همچو حاکمي، طالب يک همچنين حاکمي هستيم (صحيفه امام، ج 4، ص 164).
امام خميني(رحمة الله علیه) با يادکرد از حکومت و خلافت امام علي (علیه السلام) نخست چگونگي زندگي محرومانة آن بزرگمرد را بيان ميکند؛ سپس به مسئلة بسيار مهمي که در نظر ايشان از اهميت بالايي برخوردار بوده است ـ يعني کندن قنات و بلافاصله وقف کردن آن براي مستمندان و بيچارگان ـ ميپردازد که در واقع نشانگر اهميت اين موضوع و بيانگر فلسفة وقف است که همان نجات محرومان از تنگدستي و محروميت است.
واقفان نيز به ويژه آنان که به فکر عموم هستند، ديدگاهشان دربارة وقف، کاري عام المنفعه و در راه محروميتزدايي و نجات فقيران از فلاکت و زندگي سخت است.
- مورد ديگري که حضرت امام (رحمة الله علیه) به تناسب، به مسئلة وقف و سازمان اوقاف اشاره ميکند، در سال 1357 در نوفل لوشاتوي پاريس است. مناسبت آن بود که حکومت پهلوي، به عنوان دولت آشتي ملي، شاپور بختيار را به عنوان نخست وزير تعيين ميکند و آمريکا از او حمايت مينمايد. امام با بر ملا کردن نقشة آنان و اشاره به حمايت آمريکا از شاه و اکنون از دولت بختيار ميفرمايد: اين دولتها قانونيت ندارند و وعدههاي اين دولت هم مثل وعده هاي دولتهاي سابق است و شاه و هر کس را که او تعيين کند مجرم معرفي ميکند و سپس به برخي نقشههاي دولت اشاره ميکند. از جمله ميفرمايد:
اين يک نقشه بوده است که يک دولتي بياورند که وعده به مردم بدهد. ما محاکمه ميکنيم اينها را! ما اوقاف را برميگردانيم به علما!
علما چه احتياجي به اوقاف دارند که ميخواهي رشوه بدهي به علما! علما احتياج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بياورند، ميدهند به آنهايي که بر آنها وقف شدهاست. به صاحبان وقف ميدهند. تو با اين کلمه ميخواهي علما را بازي بدهي که ما اوقاف را برميگردانيم به علما؟ (همان، ج 5، ص 45)
حضرت امام در اين سخن علاوه بر توجه به جايگاه وقف و اوقاف و سوء استفادة دولت غاصب بختيار از اين سازمان براي بستن دهان علما، به حکومت و نقشههاي شوم آنان براي خريدن برخي از عالمان درباري اشاره ميکند که وقفْ مال بيصاحب نيست که به هر کس بخواهيد بدهيد و در اختيار هر که خواستيد قرار دهيد، بلکه هر وقفي صاحب يا صاحباني دارد که بايد به آنان داده شود که شما حق نداريد در آنها تصرف کنيد و يا به ديگران واگذار نماييد.
با اين سخنراني، حضرت امام با هوشياري تمام حيلهها و بازيهاي شيطاني حکومت پهلوي را افشا مينمايد و اينکه آنها ميخواهند از هر مسئلهاي به نفع خودشان بهره ببرند و سوء استفاده کنند. در عين حال به علما نيز هشدار ميدهد که توجه به حيلههاي آنها داشته باشند.
وقف در صحيفه امام (رحمة الله علیه)
به جز آنچه تا کنون از صحيفه امام نقل شد، در شش مورد ديگر نيز امام به تناسب سؤالات و يا مراجعاتي که شده است نکاتي را دربارة وقف بيان کرده است که ما در اين نوشتار به ترتيب تاريخ و ثبت آنها در صحيفه امام، آنها را ذکر ميکنيم:1. در جلد دوم، صفحة 161، سندي به تاريخ دي ماه سال 1346 چاپ شده است که در پاسخ به سؤالات جناب آقاي حسين فومني که از سرقفلي و وقف سؤال کردهاند، در بند 4 جوابيه آمده است: «4. محلي را که براي سيدالشهداء وقف نمودهاند نميتوان مسجد کرد؛ بايد به هر نحو که وقف شده است عمل نمود».
از آنجا که در کتاب صحيفه امام تنها سخنان امام آمده است، در همة مباحث اعم از اجازات، پاسخها و جوابيهها و اعلاميهها و پيامها، سخنان ديگران و يا سؤالات آنها در بسياري موارد آورده نشده است؛ از اين رو ظاهراً جناب آقاي فومني از سرقفلي و نيز وقف مکان خاصي براي امام حسين (علیه السلام) سؤال کرده است و حضرت امام در بند 4 پاسخ ـ چنانکه مشاهده کرديم ـ به اين سؤال پاسخ ميدهد که وقف براي امام حسين(علیه السلام) را حتي براي مسجد هم نميتوان استفاده کرد و بر اساس حکم فقهي قطعي، بايد در همان مورد وقف استفاده شود و به وقفنامه عمل گردد.
2. يکي از مسائلي که بعد از انقلاب اسلامي ايران همة ايرانيان بهويژه مسؤولان محترم نظام و در رأس آنان بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبر انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (رحمة الله علیه) بسيار با اهميت بود و از دغدغهها و دلمشغوليهاي شبانهروزي گرديد، مسئلة جنگ و حملة صدام حسين به ايران اسلامي بود. مسائلي از قبيل تأمين نيرو ، بودجه ، امکانات نظامي ، تجهيزات روز و... مسؤولان را سخت مشغول کرده بود و تلاش ميکردند تا از راههاي مختلف و ممکن بتوانند هزينههاي جنگ را تأمين نمايند؛ از اينرو در پنجم آذر 1359 از طرف آقايان امام جماراني و محمد علي نظام زاده به عنوان نمايندگان حضرت امام در سازمان اوقاف و امور خيريه ، دربارة برخي از پولهايي که در اختيار آن سازمان است براي مصرف در جبهههاي جنگ و آوارگان جنگي و يا ترميم خرابيها و جبران خسارتهاي جنگي سؤال ميکنند. حضرت امام در جواب ميگويد:
پولهاي معلوم المصرفي كه وقت آنها گذشته و يا پولهايي كه موضوع وقف و مورد آنها منتفي شده است ميتواند در مصارف يادشده مصرف شود و شما مجاز هستيد كه در اين راه مصرف نماييد (ر.ك: همان، ج 13، ص 377)
در همان پاسخ به نكتهاي دربارة اموالي كه از اراضي موقوفه فروخته شده، ولي از نظر سازمان اوقاف جمهوري اسلامي باطل بوده اشاره ميكند كه در مرحلة اوّل ميفرمايد:
معاملات باطل بوده و در صورت معلوم بودن طرف معاملات، از آنان مطالبة مال الاجاره بشود. اگر ندادند، مجازيد به مقدار آن برداشت نماييد براي مصارف مذكوره؛ و اگر مجهولند، مجازيد تمام پول يا بعض آن را در موارد مذكور [جبهههاي جنگ و آوارگان جنگي و...] مصرف نماييد (همان)
در اين پاسخ توجّه دقيق به جوانب موضوع و راه مصرف درست موقوفات به خوبي ديده ميشود که به ظرافت مسائل فقهي و دقّت نظر امام برميگردد كه مسؤولان بايد به دنبال افراد بروند؛ و اگر نتوانستند آنها را پيدا کنند و مجهول بودند، در مصارف جنگي مصرف شود، و الا چنين امري مجاز نيست و بايد در جاي خودش مصرف گردد.
نكتة ديگري كه در اين پاسخ آمده، ابطال معاملات قبلي و مطالبة مال الاجارة سالهايي است كه ملكِ وقفي در اختيار آنان بوده و با معاملة باطل در آنها تصرف كردهاند و از آن املاك بهره ميبردهاند.
3. در سال 1362 كميسيون بودجة مجلس شوراي اسلامي مصوبهاي را ارائه داد كه بودجة دولتي سازمان اوقاف و امور خيريه قطع شود و سازمان موظف گرديد بودجة خودش را از درآمد موقوفات تأمين نمايد. اين مصوبه سبب اختلاف نظر بين سرپرست سازمان اوقاف و نمايندگان حضرت امام در سازمان با مجلس و نمايندگان گرديد و در نهايت تصميم گرفته شد تا از حضرت امام استفتاء شود و طبق نظر ايشان عمل گردد؛ از اين رو طي نامهاي به محضر حضرت امام و با امضاي آقايان سيد مهدي جماراني و محمد علي نظامزاده ـ نمايندگان ايشان در سازمان ـ و آقاي محمدرضا اعتماديان، معاون نخست وزير و سرپرست سازمان اوقاف در تاريخ 6/2/1362 نظر امام را جويا شدند. امام خميني(رحمة الله علیه) در پاسخ مرقوم فرمود:
بسمه تعالي
به مقدار لزومِ وقف در حفظ و جمع و خرج و حقّ زحمت كارگران ميتوان از وقف صرف كرد و زايد بر احتياجات از اين امور جايز نيست (همان، ج 17، ص 416)
روح الله الموسوي الخميني
از آنجا كه املاك وقفي نيازمند نگهداري و حراست است و همچنين بايد از جهات مختلفي مورد بررسي و اقدام قرار گيرد، و اساساً سازمان اوقاف به همين جهت و براي رسيدگي به اين امور تشكيل شده است و در هر ملك وقفي ميتوان حقّ الزحمهاي براي امور مربوط به آن در نظر گرفت، (تحرير الوسيلة، ج 2، كتاب الوقف).
لذا امام با توجّه به اين مسئله و تأكيد بر «مقدار لزوم» اجازه داد و بقيه را جايز ندانست.
4. مورد ديگري كه در صحيفه امام به آن پرداخته شده، موقوفات مرحوم حسين همدانيان از متمولان و ثروتمندان اصفهان است كه در زمان رژيم سابق با فشار و زور از او گرفته شده بود و بر خلاف ميل ايشان اساسنامهاي تنظيم كرده بودند. بعد از انقلاب به جهت مشکلات فراوان آن، مسئله به برخي از بزرگان احاله شد و در نهايت براي رفع مشكل به مرحوم آيت اللّه العظمي منتظری واگذار گرديد. ايشان پس از بررسيهاي فراوان و تشكيل پروندهاي قطور، طي نامة نسبتاً مفصلي خدمت حضرت امام، نظر مبارك ايشان را جويا ميشود و امام هم با تشكر از زحمات مرحوم آيت اللّه خادمي و ساير آقايان دستاندر کار اين مسئله، در نهايت مرقوم ميفرمايد:
اكنون كه پس از بررسي طولاني، مفاد وصيتنامه و وقفنامه مشخص شده است، لازم است به همان نحو كه در ورقه مرقوم شده است عمل شود (همان، ج 19، ص 418 و 419).
و با اين حكم، حضرت امام نظر آيت اللّه منتظري را در اين مورد تأييد کرد و به عمل به مفاد وقفنامه دستور ميدهد.
5. يكي از موارد بسيار مهمّ و قابل توجه موقوفات در ايران و حتي برخي از كشورهاي همسايه، موقوفات آستان قدس رضوي است. گستردگي، توسعه و تنوع فراواني كه در موقوفات آستان مقدس علي بن موسي الرضا(علیه السلام) وجود دارد، نشان از توجّه و اعتقاد و شيفتگي خاص مردم و متوليان و معتقدان به ولايت ائمه (علیهم السلام) دارد.
اراضي و املاك فراواني كه در سرتاسر ايران متعلق به علي بن موسي الرضا(علیه السلام) است، انصافاً بي حدّ و حساب است. در بسياري از شهرهاي ايران، علاقهمندان و شيفتگان به اين امام هُمام اموالي را وقف آستان مقدسش كردهاند كه همه ساله عايدات و درآمدهاي بيشماري را به آن آستان مقدس سرازير ميکند. سر و سامان بخشيدن به اين همة اموال خود سازماني عريض و طويل را ميطلبد كه به آنها رسيدگي نمايد.
در رژيم گذشته متأسفانه همچون موارد بسيار ديگر به وقفنامهها و وصيتنامهها و نكات شرعي آن كمتر توجه ميشد. گاهي هم بهکل ناديده گرفته ميشد و اموالي حيف و ميل ميگرديد و به هر نحوي که خودشان صلاح ميديدند و منافع آنها ميطلبيد، در موقوفات دخل و تصرف ميکردند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و توجّه و دقّت حضرت امام به اموال مختلف و بيت المال مسلمين، ايشان توجهي ويژه نيز به اين آستان شريف داشت تا آنجا که آن را «مركز ايران اسلامي» ناميد. (اصلاً مركز ايران آستان قدس است»، همان، ج 16، ص 387 ) .
امام بلافاصله سرپرستي براي آن مشخص كرد كه به تمام امور آستان مقدس امام رضا(علیه السلام) رسيدگي کند و در حكمي كه در 25 بهمن 1357 ـ يعني سه روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي ـ صادر کرد و نشان از اهميت موضوع دارد فرمود:
لازم است با كمال جديت و به طور دقيق حفاظت از متعلقات آنجا خصوصاً كتابخانه و خزينه و محتويات ضريح مقدس و موقوفات و ساير آنچه مربوط است به آن آستان مقدس بفرماييد، و از حيف و ميل و ضياع اموال جلوگيري نماييد.( همان، ج 6، ص 143)
در اين حكم كه خطاب به حجّت الاسلام والمسلمين واعظ طبسي نوشته شده، چنانكه ملاحظه ميشود، نكاتي بسيار دقيق و با توجّه به همة جوانب مطرح شده است. حفاظت از ذخاير مهمّ آستانه كه از گنجينههاي با عظمت كشور است؛ مثل كتابخانة بزرگ اين آستان، محتويات فراوان و قيمتي داخل ضريح مطهر حضرت رضا (علیه السلام) ، موقوفات آستان قدس و نيز توجّه دادن به موقعيت آن زمان كشور كه ممكن است برخي از آن سوء استفاده كنند و به فكر جمع كردن اموالي براي خود و ديگران باشند، از نکات مهم مندرج در اين حکم است.
امام سپس در 15 فروردين سال 1359، يعني در ظرف كمتر از دو سال، به آقاي طبسي حکم توليت آستان قدس را ميدهد و در آن علاوه بر نكات قبل و تصريح مجدد بر آنها ـ با همان الفاظ و دقايق قبلي ـ و نيز تأكيد بر همكاري خدّام محترم حرم رضوي، با توجّه به احكام خاص وقف و حساسيت موقوفات اضافه ميکند كه:
و آنچه لازم به تذكر است اين مطلب ميباشد كه هيچ يك از نهادهاي جمهوري اسلامي مانند جهاد سازندگي و همچنين وزارت ارشاد ملي و يا اشخاص عادي، حقّ دخالت در موقوفات و ساير متعلقات آستان قدس را ندارد.(همان، ج 12، ص 224)
تذكر نكات فوق به جهت اوضاع و احوالي بود كه در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي بر برخي نهادهاي انقلاب و يا اشخاص حاكم بود و تصوّر ميكردند كه چون حكومتْ اسلامي شده است، همه چيز از آن همگان است و حقّ دخالت و تصرف در همه جا را دارند؛ از اين رو حضرت امام با حساسيت خاص و توجه به موضوع وقف ميفرمايد که نهادها انقلابي باشند يا وزارتي، هيچكدام حقّ دخالت در اين گونه امور و تصرف در آنها را ندارند و نبايد تصوّر كرد كه انقلابي بودن معنايش هرج و مرج و خلاف مقررات شرعي و اسلامي و قانوني عمل كردن است، بلکه در همة امور بايد موازين شرعي و قانوني رعايت شود و هيچ کس در هيچ نهاد يا وزارتخانهاي نبايد تصور کند که ميتواند در اين اموال بدون رعايت حدود شرعي دخالت کند و از آنها بهره ببرد، و لو در نهادي مثل جهاد سازندگي؛ که ميدانيم اساس تشکيل اين نهاد براي محرومان و کمک به مستمندان بود و عمدتاً جوانان متدين و زحمتکش و علاقهمند براي رضاي خداوند در آنجا خدمت ميکردند.
به هر حال، مورد پنجم كه درصدد بيان آن هستيم مربوط به آستان قدس رضوي و سؤالي است كه توليت محترم آن در سال 1365 از محضر امام ميکند. اين سؤال مربوط به اراضي شهرستان سرخس و دخل و تصرف خاندان پهلوي (پدر و پسر) است. امام ابتدا كلية تصرفات آنان را محكوم به بطلان ميداند (همان، ج 20، ص 60 ) و سپس بر مصرف درست آن بر اساس مصالح آستان قدس رضوي ميکند و به وي اختيار ميدهد که به عنوان نايبالتولية آستان قدس، آنگونه كه به صلاح آستان مقدس است عمل کند.
نكتة با اهميت و مورد دقّت امام در اين پاسخ، تصرفات و تغييراتي است كه قبلاً در اين موقوفات صورت گرفته و ايشان امر به بازگشت آنها به حال اوليه ميکند:
نيز چنانچه موقوفاتي فروخته شده يا تغييراتي در آنها داده شده، بايد در صورت امكان به حال اوّل بازگردد؛ و اگر امكان ندارد، با مراعات جهت وقف در آنها تصرف شود )همان، ص 61(.
6. آخرين موردي كه در كتاب ارجمند صحيفه امام در موضوع وقف به آن پرداخته شده، دربارة ملك موقوفهاي در كرمان است كه آقاي مجيد انصاري كرماني، به لحاظ مسئوليتي كه در آنجا داشته است، از ايشان دربارة مصرف ملكي موقوفه براي خواهران طلبه سؤال ميکند كه ايشان در پاسخ ميگويد:
درآمد ملك مزبور به خواهران طلبه نيز ميرسد و در اين جهت فرقي ميان طلاب مرد و زن نيست (همان، ج 21، ص 229).
حساسيت دربارة موقوفات و تصرفات و استفاده از آنها به قدري است كه حتي حدود آن مورد توجّه متوليان و مصرف كنندگان قرار دارد؛ لذا ملكي كه در 150 سال قبل براي مدرسهاي علميه وقف شده، اكنون مورد سؤال قرار ميگيرد كه آيا منظور تنها طلاب مرد است و يا شامل طلبه به معناي عامّ ميشود، و حضرت امام، مصرف آن را براي عموم طلاب اعم از زن و مرد جايز ميداند.
وقف در تحرير الوسيله
يكي از ماندگارترين آثار مكتوب حضرت امام خميني (رحمة الله علیه) كتاب فتوايي ـ فقهي تحرير الوسيلة است. اين اثر گرانسنگ كه به خامة فقيهي متبحر و اصولييي مبرز و فيلسوفي عارف نگاشته شده، از امتيازات متعددي برخوردار است كه در كمتر كتاب فتوايي ميتوان ديد.تحرير الوسيلة در بردارندة عمدة ابواب فقهي مورد نياز ، همراه با نوآوريها و مباحث نوين فقهي، به دور از فروعات نادر و كم ابتلاست. اين كتاب ارزشمند نکات دقيق و ظريف آثار مشابه پيش از خود از جمله ذخيرة الصالحين و العروة الوثقي مرحوم سيد محمد کاظم يزدي و نجاة العباد صاحب جواهر را در خود جاي داده است.
تحرير الوسيله در ابتدا به صورت حاشيه بر وسيلة النجاة نگاشته شده و سپس اين حواشي توسط مؤلف ارجمند حضرت امام خميني (رحمة الله علیه) ، در «بورسا»ي تركيه، در سال 1384 هـ در حالي كه كتب و منابع محدودي در اختيار داشت، در متن وسيله داخل شده و با اضافاتي به صورت متن موجود درآمده است.
بر اين كتاب كه به لحاظ جامعيت و نيز برخورداري از اضافاتي در مسائل مستحدثه اثري ماندگار در ميان آثار فقهي شيعه شده است، تاكنون ترجمهها، شرحها و تعليقههاي فراواني نوشته شده كه مجموع آنها به بيش از 30 عنوان و حدود 100 جلد ميرسد.
برخي عنوانهايي كه در اين زمينه به چشم ميخورد عبارت است از: تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، مستند تحرير الوسيلة ، مباني تحرير الوسيلة ، مدارك تحرير الوسيلة ، ترجمة فارسي تحرير الوسيلة، ترجمة اردوي تحرير الوسيلة ، فقه الثقلين في شرح تحرير الوسيلة ، أنوار الفقاهة ، مصباح الشريعة في شرح تحرير الوسيلة ، دليل تحرير الوسيلة ، مفتاح الشريعة في شرح تحرير الوسيلة ، معتمد تحرير الوسيلة و... .
كتاب تحرير الوسيلة بر اساس ابواب فقهي موجود در فقه تنظيم شده که از كتاب طهارت آغاز گشته و به كتاب ديات و خاتمهاي پيرامون مسائل مستحدثه پايان يافته است.
تاكنون از اين كتاب چاپهاي متعدد قبل و بعد از انقلاب عرضه شده است که چاپهاي اخير آن را «مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني ـ دفتر قم» با دقّت و بازبينيهاي لازم به علاقهمندان عرضه کرده و بارها انتشارات عروج وابسته به اين مؤسسه آن را به چاپ سپرده شده است.
اکنون اين کتاب نيز مانند بسياري از کتابهاي بزرگان، در حوزههاي علميه متن درسي شده که در سطوح مختلف از مدارس علميه گرفته تا دروس خارجِ برخي از بزرگان، تدريس ميشود.
يكي از كتابهاي موجود در كتاب تحرير الوسيلة «كتاب الوقف» است ، كه در آن مسائل مربوط به وقف، موقوفٌ عليه و موقوفات مطرح شده است. اين كتاب داراي دهها عنوان اصلي و فرعي است كه براي اطلاع از مباحث وقف به آنها اشارهاي خواهيم داشت. توجّه به اين عناوين، نشاندهندة دقّت مؤلف گرانقدر آن حضرت امام است كه در همة زمينهها تأمّل لازم را به خرج داده است: تعريف وقف، صيغه وقف، قصد قربت در وقف، انواع وقف، شرائط وقف، شرائط موقوف و شرائط موقوفٌ عليه، احكام وقف، خريد و فروش وقف، توليت وقف و نظارت بر آن و... از جمله مباحثي است كه امام به تفصيل به آنها پرداخته است.
بر كتاب الوقف نيز شرحهايي نوشته شده كه مشهورترين آن بخش وقف در کتاب تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة اثر شاگرد برجستة حضرت امام ، حضرت آية اللّه العظمي فاضل لنكراني است كه يك جلد از 27 جلد اين کتاب، همراه برخي عناوين ديگر به بحث وقف اختصاص يافته است.
كتاب ديگري كه به تفصيل به اين بحث وارد شده است، دليل تحرير الوسيلة، كتاب الوقف اثر آية اللّه شيخ علي اكبر سيفي مازندراني، يكي از شاگردان ديگر حضرت امام است كه در 640 صفحه تدوين شده و به شرح و بسط تمامي ابواب كتاب الوقف پرداخته است.
منبع:فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 70
وقف نامه معراج پيامبر
تمرکز چنين بنيادهاي آموزشي و خيريه و مذهبي، در اين ملک خاص، بيشک به روايتي قرآني مربوط ميشود که درباره سفر معجزهآساي شبانه محمد (ص) به بيتالمقدس (سوره17، آيه1) است.
طبق روايت، محمد (ص) اين سفر را همراه جبرئيل ـ فرشته خدا ـ و بر پشت يک مرکب آسماني به نام «براق» انجام داده است. افسار اين مرکب به نقطهاي بسته شده بود که اکنون ديوار غربي مسجد براق است. سپس پيامبر (ص) از صخرهاي به آسمان رفت. اولين مرحله «اسرا» ناميده شد که پس از آن، هفدهمين سوره قرآن به اين نام خوانده شد، دومين مرحله معراج بود.
محققان اروپائي متأخر، منبع الهام دانته را به اين حکايت (نمونه مذهبي) نسبت ميدهند. ورودي حرم نزديک «مسجد براق»، به «باب محمد (ص)» و يا به «بابالبراق» معروف است. اين باب، همان «بابالمغاربه» است که به موقوفات آموزشي و خيريه و مذهبي مذکور منتهي ميشود. همچنين در روايات اسلامي، اين نقطه از اين جهت اهميت دارد که مسير معراج محمد (ص) را نشان ميدهد.
بنابراين، جاي تعجب نيست که بخش ديوار غربي حرم متصل به اين موقوفات، به «البراق» معروف شده باشد. همچنين، بخش کوچکتر اين ديوار، با روايت يهودي درباره آخرين معبد «هرود» نيز مربوط ميشود. آنان معتقدند که ششسنگ در پي ويران ساختن اورشليم به دست روميان، قبل از فتح اعراب، باقي مانده است.
در حکومت «هادريان» در محوطه معبد، محرابي براي پرستش ژوپيتر برپا شد و ورود يهوديان به داخل شهر، تا هنگام مرگ ممنوع گرديد. فرض بر اين است که بعدها اين ممنوعيت تخفيف يافت و يهودياني که ماليات ميپرداختند، اجازه داشتند که سالي يکبار، آن هم در سالگرد ويرانسازي معبد، روي کوه زيتون، مشرف بر محوطه، براي سوگواري حاضر شوند.
اغلب يهودياني که از فجايع پيدرپي، باقيمانده بودند در جليله زندگي ميکردند. آنان هنگامي که ايرانيان به سوريه حمله کردند، و در 614م اورشليم را گرفتند، بسيار اميدوار شدند. در اين جنگ، يهوديان به عنوان پيشقراول ايرانيان عمل ميکردند و در قتلعام مسيحيان و ويرانسازي کليساهايشان شرکت جستند.
ميتوان فرض کرد شروطي که براي يهوديان گذاشته شد بنابه درخواست مسيحيان بوده است، زيرا آنان، نقشي را که يهوديان در کشتار و ويراني هنگام جنگ با ايرانيان به عهده داشتند، فراموش نکرده بودند
فرهنگ سازي و تبليغ رونق کار خير در جامعه
گفت و گو با احمد فاميل دردشتي از خيرين برجسته استان اصفهان
"احمد فاميل دردشتي"مدير عامل انجمن خيريه حضرت اباالفضل عليهم السلام(ويژه خدمات درماني کليه و قلب)و عضو مجمع خيريه هاي درماني استان اصفهان است. گفت و گو با وي بهانه اي است تا به نتايج و پيامدهاي انجام اعمال خيرانه در جامعه بيشتر آشنا شويم.براي آغاز گفت و گو بفرماييد نظر شما در خصوص ازدواج دانشجويي چيست؟آيا با اين کار موافقيد؟
واقعيت در رابطه با ازدواج دانشجويي اين است که اگر در جامعه کنوني اين امر در ميان جوانان رونق پيدا کند و قشر جوان و دانشجوي ما بتوانند در کنار اين تصميم،مشکل مسکن و اشتغالشان را حل کرده،اجازه ندهند خدشه اي به ادامه تحصيلشان وارد شود، مي توان آن را اقدام بسيار پسنديده اي تلقي کرد.چرا که اين کار مي تواند پايه هاي اوليه زندگي زوجين را استوار کرده و با فراهم ساختن آرامش ذهني برايشان،زمينه جهش فکري آنها و ارتقاي
«اقدام آقاي رضازاده،جداي از اجر معنوي اش، بازتاب مهم و ارزشمندي در جامعه خواهد داشت.به طور مثال،در افتتاحيه اين خوابگاه ها بسياري از افراد حضور داشتند و مطمئنا در فکر تک تک اين افراد انگيزه اي به وجود آمد که سبب خواهد شد در آينده اگر توانايي يافتند،به سوي اين اعمال خيرخواهانه روي آورند»
فرهنگي جامعه را به همرا داشته باشد.در حقيقت اين جوانان هستند که در آينده ستونهاي جامعه خواهند بود و مي توانند خلاقيني را به وجود آورند که جامعه را به سمت و سوي پيشرفت و تحول راهنمايي کند.
از تهيه مسکن،مي توان به عنوان يکي از اصلي ترين دغدغه هاي جوانان در جامعه امروز نام برد.به گمان شما خيرين تا چه حد مي توانند در حل اين مشکل جوانان نقش داشته باشند؟
قطعا نقش خيرين را در اين زمينه نمي توان ناديده گرفت:البته من فکر مي کنم اين موضوع در ابتدا به يک فرهنگ سازي و تبليغ صحيح نياز دارد.در استان ما و همچنين در کل کشور،خيرين بسياري وجود دارند که مشتاقند بدانند در مسير خيرخواهي،دارايي شان را در کجا مي توانند خرج کنند که بازدهي بالا و والايي داشته باشد.
همانگونه که مستحضر هستيد،وقتي وزير آموزش و پرورش تقاضاي کمک کرد،بيش از52 درصد از خيرين در امر آموزش و پرورش سرمايه گذاري کردند.
پس اگر در رابطه با مسئله مسکن جوانان و به خصوص جوانان دانشگاهي نيز اطلاع رساني و فرهنگ سازي صحيحي صورت گيرد،مي توان هم از طريق تهيه مسکن و هم فراهم آوردن وامهاي طولاني مدت و بدون بهره براي آنها،کمکي قابل توجه به اين نسل آينده ساز جامعه نمود.
شما بر لزوم تبليغات در رابطه با عملکرد خيرين تاکيد مي کنيد،شايد براي عده اي اين سوال پيش آيد که آيا اين اقدام ريا نيست؟!مگر نه اينکه اعمال خير بهتر است در خفا انجام شود؟
قرآن اشاره مي کند که هر خيري انجام مي دهيد در جايي بايد به صورت پنهان باشد و در جاي ديگر به صورت آشکار.گاهي ممکن است ما به فرد مستحقي کمک کنيم،در اينجا لازم است براي حفظ آبروي شخص هم که شده،عمل را در خفا انجام دهيم.اما گاهي لازم است عمل نيک و خيرخواهانه اي را براي به وجود آوردن انگيزه در دل کساني که آنان نيز توانايي انجام چنين اقداماتي دارند،اعلام کنيم.از نظر من اين،عملي است که بسياري را بيدار مي کند و فرياد مي زند که:آنگاه که تو اين حرکت زيبا را مي بيني و توان ياري رساندن را هم داري،درنگ مکن و به اين کار خداپسندانه بپرداز.
با توجه به مشکل مبرم جوانان،به ويژه دانشجويان متاهل به تهيه مسکن و اقدام آقاي حاج حسين رضازاده در زمينه ساخت و ساز خوابگاه هاي متاهلي،فکر مي کنيد اين اقدام به چه ميزان مي تواند در فراهم نمودن آرامشي براي دانشجويان و ارتقاي تحصيلي آنها موثر باشد؟
اين يک حرکت بسيار ارزشمند است.آقاي حاج سيد حسين رضازاده بر آن شد که در دانشگاه صنعتي اصفهان حدود120واحد مسکنوني با زيباترين شکل بنا کند.اين از نظر جامعه يک حرکت بسيار زيبا و خداپسندانه بود.جواناني که نااميد از تهيه مسکن بودند با اين اقدام بسياري از مشکلاتشان را حل شده يافتند و مطمئنا اين موضوع در آرامش خاطر آنها موثر خواهد بود.بديهي است که به دنبال اين آرامش فکري،ارتقاي تحصيلي نيز وجود خواهد داشت.
بازتاب عملکرد آقاي رضازاده را در جامعه چگونه ارزيابي مي کنيد؟
اقدام آقاي رضازاده،جداي از اجر معنوي اش، بازتاب مهم و ارزشمندي در جامعه خواهد داشت.به طور مثال،در افتتاحيه اين خوابگاه ها بسياري از افراد حضور داشتند و مطمئنا در فکر تک تک اين افراد انگيزه اي به وجود آمد که سبب خواهد شد در آينده اگر توانايي يافتند،به سوي اين اعمال خيرخواهانه روي آورند.من فکر مي کنم اينگونه اقدامات در ساليان سال ماندگار خواهد بود.اجازه دهيد يک مثال عرض کنم،بنيان دانشگاه اصفهان تقريبا 70 سال قبل در عملي خيرخواهانه گذاشته شد.
اين دانشگاه تا چند صد سال ديگر هم استوار و ماندگار خواهد بود،شايد در برخي زمانها تجديد بنا شود اما اصل آن،ماندگار خواهد بود.
ساخت و سازهايي که آقاي رضازاده براي آرامش دانشجويان انجام دادند نيز به همين ترتيب پايدار خواهد بود و سبب خواهد شد،در جامعه مسکن سازي براي دانشجويان رونق پيدا کند.
منبع:بناي ماندگار،ويژه نامه افتتاح مجموعه خوابگاه هاي خيريه دانشجويي حضرت جواد (ع)دانشگاه صنعتي اصفهان