loading...
افق (آينده ايران..)

بيشه بازدید : 44 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

امهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا (عموما کشورهای جهان سوم یعنی دقیقا همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می‌باشد.
خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می‌آید، زیرا نه تنها این‌گونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبه‌رو می‌سازد که جبران آن بسیار مشکل است؛ بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزون‌تر می‌کند. ایران در زمره کشورهایی است که با مساله فرار مغزها روبه‌رو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد. جدول شماره يك کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د‌ر سال 2000 نشان می‌دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است.
اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است، ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده‌ها بوده است.(جدول 2)
عوامل موثر بر مهاجرت نیروی انسانی ماهر در کشور‌های مبدا (عوامل دافعه)
1 - پايین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور
پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده‌ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین‌المللی تعیین می‌کند، در حالی که دستمزد افراد بی‌سواد، غیر‌ماهر و غیر‌متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می‌کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پايین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌توانند اقدام به مهاجرت کنند. فیزیکدان‌ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدان‌ها، پزشکان متخصص، مهندسان به ویژه در رشته‌های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتا زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.
2 - سایر عوامل اقتصادی
علاوه بر در‌آمد سرانه و تفاوت‌های درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین موثر می‌باشد و انتظار می‌رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده‌ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد.
3 - نظام آموزش عالی
در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش‌عالی بسیار بالا است. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ‌التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است که نمی‌توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می‌یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می‌کند:
الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته‌هایی آموزش می‌دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.
ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته‌ها و تخصص‌هایی با بالاترین کیفیت آموزش می‌بینند که با نیازهاي حرفه‌ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.
پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند؛ اگرچه عوامل تعیین‌كننده در مهاجرت آنها متفاوت می‌باشد. افرادی که در رشته‌های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته‌های کمتر کاربردی تحصیل کرده‌اند، دست به مهاجرت می‌زنند عمدتا به دلیل این که بازار کار داخلی امکان به کارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص‌های کاربردی و رشته‌های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده‌اند مهاجرت می‌کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.
4 - شرایط کار
علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر‌پولی و غیر‌مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی به هرحال می‌توان به طور کلی آنها را به موارد زیر طبقه‌بندی کرد:
الف- انعطاف نا‌پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی موثر
ب- پايین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر
ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت‌های علمی
د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام
ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم‌ارتباط پژوهش‌ها با نیازهای ملموس جامعه
و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته‌سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه‌ای.
5 - عوامل سیاسی و اجتماعی
عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده‌ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی‌ها، خشونت‌ها، تبعیض‌های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی‌های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی به طور اجتناب‌ناپذیری در مهاجرت متخصصین موثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس‌تر و آسیب‌پذیر‌تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس‌العمل نشان داده و به اصطلاح با پاهای خود رای می‌دهند (از کشور خارج می‌شوند).
وجود تنوع عقاید سیاسی تکثرگرایی و چند صدایی و پذیرش مشارکت افراد تحصیلکرده در اداره امور کشور موجب می‌شود که فضای سیاسی کشور از سلامت بیشتری برخوردار شده و مانع مهاجرت متخصصان شود. به عکس بحران‌های دانشگاهی و تبعیض‌های فرهنگی، جنسیتی، مذهبی و ایدئولوژیکی نقش موثری در مهاجرت افراد تحصیلکرده دارد.

منبع: Rastak.com  

بيشه بازدید : 82 شنبه 31 تیر 1391 نظرات (3)

نیروی انسانی یکی از اساسی ترین شاخص های توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود. عامل نیروی انسانیِ متخصّص و ماهر است که باعث پیشرفت سازمان ها یا کشورها و بهره وری بهینه از امکانات و منابع کشورها میشود ؛ زیرا نیروی مدیر و مدبّر است که می تواند منابع دیگر (از قبیل منابع معدنی و زیرزمینی، منابع مالی، سرمایه ای و پولی، تجهیزات و ماشین آلات و ابزار تولید و اطلاعات) را به کار گیرد. متأسفانه هنوز اهمّیت و جایگاه نیروهای متخصص و حرفه ای در کشورهای جهان سوم، جا نیفتاده است.

سرمایه «نیروی انسانی متخصّص»، تنها سرمایه ای است که نمی توان مانند منابع فیزیکی دیگر، مقدار دقیق پولی آن را محاسبه کرد. لذا با مهاجرت نخبگان، به شدّت، قدرت مدیریت و حاکمیت کشور، کاهش یافته، و امور جامعه به نحو مطلوب، اداره نخواهد شد.البته پدیده مهاجرت به خودی خود، امری ناپسند نیست ؛ چرا که نگاه درست به آن و بهره گیری شایسته از توانایی های مغزهایی (اندیشه هایی) که خارج می شوند، می تواند دستاوردها و منافع فراوانی برای کشور مبدأ در پی داشته باشد. بنابراین، چنین پدیده ای، هم «فرصت» و هم «تهدید» محسوب می شود.

مهاجرت بین المللی نخبگان که در شرایط جهانی امروز، گریزی از آن نیست، چنانچه به صورت چرخشی و در وضعیتی تعامل گونه، داد و ستدی و تعادلی باشد، سرشار از فواید است و می تواند در انتقال دانش فنی، انتقال و تبادل دستاوردهای ارزشمند علمی و فرهنگی و تجارب گران سنگ ملت ها و جوامع بشری مفید واقع شود؛ اما مهاجرت یک سویه، بی بازگشت و فرارگونه نخبگان که با اصطلاح فرار مغزها از آن تعبیر می شود، در واقع، یک فاجعه و ضایعه ملّی است که کشور مبدأ را از شمار زیادی از بهترین سرمایه های خود، محروم می کند، تا آن جا که تدریجا برای اداره امور روزمره و مدیریت دولت و نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیز همچون دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، دچار فقر و نا به سامانی و بحران خواهد شد.

باید به جای در حصار کردن اندیشه مندان و یا محدود کردن آنان و ایجاد تنگناهای مختلف برای آنها، به دنبال افزایش قابلیت ها و توانایی ها و ایجاد محیطی سالم در داخل کشور باشیم، که تنها این گونه می توانیم به شکوفایی اقتصاد مملکت، رشد مدیریت و افزایش در تولید و صدور کالاهای غیرنفتی و کاهش وابستگی کشور به نفت باشیم.

ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد، حدود 25% از کل ایرانیان تحصیل کرده هم اکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند. طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، سالانه بین 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام می‌کنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین 91 کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را از آن خود کرده‌است. در سال 1388 وزارت علوم ایران اعلام کرد از ابتدای انقلاب 1357، از میان 12هزار دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتند 400 نفر باز نگشته‌اند و همچنین 60 هزار دانشجوی ایرانی خارج از ایران تحصیل می‌کنند.طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، 15 درصد است.

علل اصلی جذب شدن نخبگان ایرانی را به مراکز علمی سایر کشورها را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

• بی توجهی به ماهیت علم: در ایران آن قدر که در رسانه‌ها از ورزشکاران تجلیل می‌شود، به چهره‌های علمی، استادان برجسته و دانشمندان توجه نمی‌شود.

• بی توجهی به پژوهش:یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به کشور آمریکا می‌کشاند، عامل امکانات تحصیلی ـ تحقیقی و اعطای کمک‌های تحصیلی و رفاهی است. در سال‌های پس از انقلاب ایران، تعداد دانشگاه‌های داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدوّنی و یا تناسب رشته‌ها با مشاغل، گسترش یافته‌اند و توجّه بیشتر به سمت معیارهای کمّی بوده‌است تا کیفی. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش‌های سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان، به دنبال داشته‌است.

دانشجو

• عوامل اقتصادی:

مسلّما یکی از عوامل اساسی که اکثر فرزانگان را جذب کشورهای دیگر می‌کند، عوامل اقتصادی و فقر است. وقتی که میزان حقوق یک متخصص در خارج، ده‌ها برابر حقوق همان شخص در ایران است، مسلما بعضی از متخصصان به فکر مهاجرت به آن کشور خواهند بود.

• عوامل سیاسی و قانونی: از عوامل دیگر مهاجرت، کافی نبودن مصونیت‌های سیاسی و اجتماعی جهت اظهار نظرهای علمی و نیز حاکمیت گروه‌های سیاسی (به جای علمی) بر دانشگاه‌ها و مراکز علمی و همچنین بی ثباتی یا قدیمی بودن قوانین در بُعد اجرایی، و از لحاظ قضایی، طولانی بودن دادرسی در سیستم قضایی ایران است.

• عدم شایسته سالاری: واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقد صلاحیت و یا کم صلاحیت، واگذاری مشاغل بر اساس رابطه، عدم تطابق شغل با تخصص در رشته افراد، بوروکراسی (کاغذ بازی) دولتی و انحصاری شدن مشاغل، از دیگر عواملی هستند که به مهاجرت نخبگان از کشور، کمک کرده‌است.

• انحصارات دولتی: یکی دیگر از عوامل مهاجرت نخبگان انحصارات دولتی است. به طوری که در سال‌های پس از انقلاب، از طرفی دولت به دلیل کوچک سازی، از جذب نخبگان سر باز زده‌است و از طرف دیگر روند واگذاری فعالیت‌های کشور به بخش خصوصی به کندی پیش رفته‌است.

• میزان امید به آینده: هرچه امید به آینده، بیشتر باشد، میزان مهاجرت کمتر می‌شود. امید به آینده جوانان در رابطه با شغل آینده شان، میزان درآمد آنها، توانایی تشکیل زندگی، ازدواج، خرید مسکن، و... تأثیرگذارند و سرانجام امنیت کشور نیز در فرار مغزها بی تأثیر نیست. افراد، معمولاً جذب کشورهایی می‌شوند که از لحاظ جذابیت و امید به آینده روشن، اطمینان بیشتری داشته باشند.

آسیب های  فرار مغزها در یك كشور در حال توسعه این چنین است:

• خالی شدن كشور از نخبه ها و مخترعین .

•  عقب افتادگی كشور از لحاظ علم .فن .فناوری .صنعت جدید.

•  خروج  ژن های نخبه و تكثیر ژنها در كشورهای میزبان .

•  فقیر شدن كشور و وابسته تر شدن به جوامع پیشرفته .

•  افزایش بیكاری در كشور.

•  كاهش نیروهای علمی ،فكری ،فرهنگی و واگذار كردن امور مهم كشوربه افراد با توانایی  كمتر و پائین تر .

به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش‌های سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان، به دنبال داشته‌است.

راه حل های پیشنهادی

اوّلین راه حل، این است که شرایط مادّی لازم را برای آنان فراهم نمود و محیطی آرام و مطمئن و شاداب برای آنها ایجاد کرد. علاوه بر این، شرایط مادّی را به گونه ای فراهم کنیم تا افرادی که رفته اند، برگردند.

راه حل دیگر این است که باید از تخصّص، مهارت و سرمایه آنها استفاده کرد. وجود انجمن های تخصصی و برپایی سمینارها در دستیابی به این هدف، بسیار موثر خواهد بود.

جذب پیشگیرانه، راه حل کارآمد دیگری است که هدف آن، درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه وخارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند ؛ بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کنند و در سخت ترین شرایط، بمانند و کار کنند.

علاوه بر موارد یاد شده: اصلاح سیستم آموزشی و پژوهشی کشور از مقطع ابتدایی تا پایان دانشگاه ؛ تلاش در جهت تربیت نیروهای انسانی خلاّق، تصمیم گیرنده، محقق و حلاّل مشکلات ؛ ترویج فرهنگ تحقیق و پژوهش در کشور و اجرا کردن نتایج تحقیقات ؛ تخصیص دادن فرصت های شغلی به شایستگان و اجرای نظام شایسته سالاری ؛ پیوند زدن مراکز آموزشی و پژوهشی به صنعت و نهادهای تولیدی و خدماتی ؛ و سرانجام، اجرا کردن برنامه های عملی برای احترام به شخصیت دانشمندان و نخبگان و ایجاد بستری مناسب جهت رشد و بروز خلاّقیت های آنان.

در پایان باید اذعان کرد که هرگونه رفتن صاحبان دانش و اندیشه« فرار مغز» نیست ؛ بلکه می تواند هجرت باشد؛ همان هجرتی که عقل و دین توصیه می کنند. بسیاری از آنها سرانجام به کشورشان برخواهند گشت. آنها عمدتا علاوه بر دلایل ذکر شده در بالا، به دلیل کمبود امکانات و ظرفیت های علمی در داخل کشور به مهاجرت اقدام می کنند. در حقیقت، این فرزانگان، به دنبال دستیابی به ابزارهای مناسب تری برای خدمات انسانی، تولید علم و گستردن اندیشه خود هستند. لذا، باید به جای در حصار کردن اندیشه مندان و یا محدود کردن آنان و ایجاد تنگناهای مختلف برای آنها، به دنبال افزایش قابلیت ها و توانایی ها و ایجاد محیطی سالم در داخل کشور باشیم، که تنها این گونه می توانیم به شکوفایی اقتصاد مملکت، رشد مدیریت و افزایش در تولید و صدور کالاهای غیرنفتی و کاهش وابستگی کشور به نفت باشیم.

منبع : تبيان

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 140
  • بازدید ماه : 155
  • بازدید سال : 311
  • بازدید کلی : 11,914
  • کدهای اختصاصی