loading...
افق (آينده ايران..)
بيشه بازدید : 90 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

از ديدگاه شهيد بهشتي، عواملي که جوانان را دچار آسيب هاي روحي و رواني کرده، آنها را در معرض ابتلاء به بيماري هاي گوناگون اخلاقي قرار مي دهد، که عبارتند از:
1-احساس يأس و دل سردي
هر جوان حق دارد از زندگي خود لذت ببرد.
برنامه ريزي و فرصت دادن به خود براي تفريح، بخش مهمي از مراقبت خويش است، و به زندگي تعادل مي بخشد.
شادي يک رکن طبيعي و نشان زنده بودن و ثمره ي افکار مثبتي است که بر شکل گيري سرنوشت جوان تاثير به سزايي دارد، در حالي که افکار يأس آلود جز ايجاد موانع و مشکلات بر سر راه جوان، کار ديگري صورت نخواهد داد.
هر اندازه روحيه جوان محکمتر باشد، در برابر رويدادهاي تلخ مقاومت فزونتري نشان خواهد داد، و کمتر در معرض تهاجم طوفان هاي خشم و نفرت و بخل و حسد و انتقام جويي قرار خواهد گرفت. شور و نشاط، موتور حرکت و عمل است. بدون آن هيچ طرحي به مرحله تحقق نمي رسد.
شور و نشاط است که انرژي ها را تجهيز مي کند، و به صورت يک کاسه در مي آورد تا بتواند جوان را از تمام موانع گذر دهد. اگر گفته اند که ايمان کوه ها را از جا مي کند، در مورد شور و شوق نيز مي توان گفت که آن نيز تمام موانع را از سر راه بر مي دارد. شهيد بهشتي اولين مطلبي را که به صورت مستقل بر اساس قرآن و سنت مورد تحقيق و مطالعه قرار داد، «موضوع تفريح و شادابي در زندگي » بوده است. وي در مورد انگيزه ي اين کار مي فرمايد:
«يادم مي آيد که حدود چهارده پانزده ساله و در آغاز بلوغ بودم و تحصيلات علوم اسلامي را هم تازه شروع کرده بودم به حکم آن نشاط و شادابي که انسان درآن سن دارد پيش يا بعد از مباحثه، و پيش يا بعد از درس، دوستاني مي گفتند و مي خنديدند و مي گفتيم و مي خنديديم. يکي از رفقا با من هم مباحثه بود، ولي سن او از من چند سال بيشتر بود، و شايد درآن موقع بيست و يکي دو سال داشت. او بازار را رها کرده، و به تحصيل علوم اسلامي رو آورده بود، و بزرگ شده در جلسات مذهبي معمولي، مثل هيات ها بود. وقتي ما مي خنديديم ايشان مي گفت: فلاني، حالا که آغاز دوران تحصيل علوم اسلامي است بهتر است که خودمان را عادت بدهيم که نخنديم، يا کمتر بخنديم گفتم: چرا؟ گفت: خوب آيه قرآن است: «وليضحکوا قليلا و ليبکوا کثيرا»«کم بخندند و زياد بگريند».
(سوره توبه، آيه 82)
در آن موقع که ايشان اين آيه و يکي دو حديث به اين مناسبت مي خواند من فکر نکردم که بروم مطالعه کنم... ولي بعدها قرآن را به صورت علمي مطالعه و بررسي کردم ديدم مطلب درست در نقطه مقابل آن است ... مطلب اين است که پيغمبر دستور صادر کرده بود که تمام نيروهاي قابل، براي شرکت در مبارزه عليه کفار و مشرکيني که بر سرزمين اسلامي هجوم آورده بودند. بسيج شوند... عده اي با بهانه هاي مختلف از شرکت در اين لشکرکشي خودداري و از فرمان بسيج خدا و پيغمبر تخلف کرده بودند... قرآن به عنوان يک نفرين مي فرمايد: از اين گروه نافرمان کم بخندد و زياد بگريد. اين را به عنوان يک کيفر و نفرين بر اين گروه نافرمان مي گويد.»
مجلس و محضر شهيد دکتر بهشتي، مجلس منفي بافي و اظهار يأس و دلسردي نبود، بلکه مجلس تجديد نشاط در کار و تقويت روحيه و اراده و خوشبيني بود.
او مي فرمود: «هيچ جوان نوخاسته را نگذاريد نسبت به نتيجه تعليم و تربيت خود، در هر راه که هست ذره اي نگراني و تشويش داشته باشد. اگر اين جوان در همه ي ساعات ايام کار خود، با ايمان و اطمينان به کار مشغول باشد، ممکن است به نتيجه نهايي برسد، و در هر حرفه که انتخاب کرده، با اطمينان کامل به صبح سعادت خود اميدوار باشد. »
از ديدگاه شهيد بهشتي مهمترين عواملي که باعث سلب روحيه نشاط و شادابي و ايجاد دل سردي در جوانان مي شود، چهار عامل است:

بيشه بازدید : 61 دوشنبه 20 شهریور 1391 نظرات (0)

سیاسی بودن دانشجو مقوله ای است که دارای مراتبی است. حد لازم سیاسی بودن به معنای حساسیت در برابر سرنوشت خود و جامعه خویش و تلاش فکری و عملی برای بهبود آن است. شرکت در صحنه های مختلف سیاسی مانند انتخابات و اهل تحقیق بودن دراین زمنیه ها حد ضرورت است. بنابراین نباید تصور کنیم دانشجویان از اندیشیدن ، سیاسی بودن ، سیاسی فکر کردن و تاثیرگذاری ، فاصله گرفته اند، بلکه تلاش های خود را براساس شرایط ونیازهای زمان و مکان جهت داده اند، البته به قول مقام معظم رهبری «نسل جوان دانشجو اجازه نخواهد داد که دانشگاه خانة امن دشمنان این ملت و فریب خوردگان بیگانه بشود.»

امروز حضور فعال علمی دانشجویان درکنار حضور سیاسی متعهدانه و هوشمندانه آنان، و به دور از جنجال ها و هیاهوهای حزبی و جناحی، خود بهترین دلیل برای حساسیت و احساس وظیفه آنان در برابر کشور، مردم و انقلاب است.

بيشه بازدید : 64 شنبه 11 شهریور 1391 نظرات (0)

مي‌توان گفت خانواده كانون توجه حملات ابزارهاي مدرن تهاجم فرهنگي است و با تضعيف آن بسياري از اهداف تهاجم فرهنگي محقق مي‌شود. با نگاه به كاركردهاي خانواده بيش‌تر مي‌توان به اهميت آن توجه نمود. خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي پايه و اساسي در جامعه، معمولاً كاركردهاي گوناگوني را بر عهده دارد كه البته چگونگي اين كاركردها و شدت عملكرد آنها در فرهنگ‌هاي گوناگون متفاوت است.

برخي از اين كاركردها عبارتند از:

1- تنظيم رفتار جنسي و زادوولد

درفرهنگ‌هاي مختلف بشري، خانواده محلي امن براي برآوردن نيازهاي زندگي جمعي بشر است. يكي از نيازهاي بنيادين انسان ميل به رابطه جنسي و توليد مثل است. تاريخ بشر نشان مي‌دهد كه هيچ مكاني براي ارضاي نيازهاي غريزي بشر، امن‌تر و آرام‌بخش‌تر از خانواده نبوده است.

2- مراقبت و محافظت از كودكان، ناتوانان و سالخوردگان

از آنجا كه اين افراد، قادر به مراقبت از خود نيستند، بنابراين خانواده بهترين مكان براي حفظ و نگهداري از اين افراد است. به علاوه اين نهاد از جمله معدود نهادهاي اجتماعي است كه ابعاد معنوي و عاطفي بشر را رشد و تعالي مي‌بخشد.

3- اجتماعي كردن فرزندان

در تمام تاريخ بشر، خانواده به عنوان مهد گسترش و انتقال ارزش‌ها و هنجارهاي نظام اجتماعي از نسلي به نسل ديگر بوده است. همواره رويكردها و آموخته‌هاي اوليه فرزندان، تاثير زيادي در آموخته‌هاي بعدي آنها دارد. بنابراين آنچه را كه افراد در سال‌هاي نخست زندگي از خانواده فرا مي‌گيرند، پايه‌هاي انديشه‌هاي بعدي خود مي‌سازند. در موارد بسيار زيادي الگوي زندگي و رفتارهاي اجتماعي فرزندان، والدين آنها هستند.

4- تامين اقتصادي

تقريباً در همه جوامع تاريخي، خانواده نقش اصلي تامين مايحتاج اقتصادي و ضروريات مادي افراد را بر عهده داشته است. بنابراين در دوره‌هاي مختلف زندگي به ويژه سال‌هاي نخست و پاياني زندگي كه فرد قادر به توليد اقتصادي نبوده است، تحت حمايت سازمان خانواده قرار مي‌گرفت. مسلماً جوامع مختلف تشكيل شده از واحدهاي كوچك‌تري چون خانواده هستند. به همين دليل مهم‌ترين هدف براي نابودسازي يك جامعه و فرهنگ آن، نابودسازي افراد از طريق برهم زدن آرامش رواني، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آنهاست كه اين هدف جايي نيست مگر خانواده. چنانچه ديده مي‌شود سيستم برنامه‌ريزي‌هاي فرهنگي دشمن اغلب با اثرگذاري بر خانواده نظام عقيدتي، سياسي و فرهنگي فرد را دچار تزلزل مي‌سازد. اين نظام برنامه‌ريزي با انگشت گذاشتن بر ابعاد غريزي و لذت‌هاي آني، سعي دارد تا اقشار آسيب‌پذير جامعه نظير نوجوانان، جوانان، زنان و ساير گروه‌ها را مورد حمله قرار دهد.

منبع : http://www.ido.ir

بيشه بازدید : 50 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (1)

 

1- تعداد دانشگاه‌های علوم انسانی و تعداد دانشجویان و هیأت علمی
امروزه با توجه به ‌هزینه مادی کم راه‌اندازی واحدهای دانشگاهی علوم انسانی، شاید انواع آنها از دولتی و آزاد گرفته تا پیام نور و غیرانتفاعی به قریب 200 واحد بالغ شود. همچنین بر اساس برآوردها، حدود یک میلیون و هشتصد هزار دانشجوی علوم انسانی و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی در این رشته‌ها فعالند.


2- موقعیت علوم انسانی نسبت به سایر رشته‌ها (فنی و طبیعی)
 بررسی جایگاه علوم انسانی در نظام ارزشگذاری و سیستم آموزشی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان که در سیستم آموزشی ایران تحصیل کرده‌اند، سپس سیستم آموزش عالی یکی از کشورهای پیشرفته را نیز آزموده‌اند، به خوبی درمی‌یابند که از مهمترین وجوه تمایز بین دو سیستم، تفاوت جایگاه و ارزش علوم انسانی است.  البته بی‌توجهی به علوم انسانی در ایران پدیده نوینی نیست و متعلق به دهه‌های اخیر هم نیست و بسیاری منشا اصلی مشکلات و ضعف اساسی کشورمان را در همین نقطه ارزیابی می‌کنند.

3- عدم بروز و ظهور آثار علوم انسانی
 از آنجا که محصولات علوم انسانی بر خلاف پزشکی و مهندسی مادی و دیدنی نیست، طبعاً ظهور بسیار کمتری در جامعه دارد. البته کوتاهی در ارائه این علوم در قالبهای مخاطب پسند و نیز درگیر کردن جامعه با آن نیز این نقیصه را تشدید کرده است.
از سوی دیگر در حالی که رهبر انقلاب بر لزوم راه‌اندازی کرسی‌های نظریه‌پردازی تأکید کرده‌اند، با گذشت چندین سال و به رغم انجام شدن فعالیت‌ها و پژوهش‌های مختلف در کشور، این تلاش‌ها ظهور چندانی در جامعه نیافته است. علت آن است که اطلاع‌رسانی مناسب از این‌گونه پژوهش‌ها در جامعه نشده و از سوی دیگر، ‌این موارد، در کنار هم ارائه نشده و به صورت جزیره‌های جداگانه درآمده است.

با این حساب، متأسفانه جایی برای جمع‌آوری نتایج تحقیقات مختلف یا دست کم خلاصه و اشاره‌ای به آن‌ها وجود ندارد که همین امر از یک‌سو باعث برداشت عدم انسجام علوم انسانی در کشور شده است. از سوی دیگر، حضور یک میلیون و هشتصدهزار دانشجوی علوم انسانی و بیش از چهار میلیون فارغ‌التحصیل و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی این رشته، موجب شده است تا علوم انسانی به مهم‌ترین دانش در عرصه اجتماع در مقایسه با رشته‌های فنی و علوم طبیعی تبدیل شود. اما با وجود این ظرفیت، خدمات مناسب اطلاع‌رسانی در رشته‌های علوم انسانی در کشور ما انجام نمی‌شود و همین امر باعث شده حق این بخش عظیم از دانش‌ها و پژوهش‌های انجام شده در کشور ادا نشود و علوم انسانی از رسیدن به جایگاه رفیع و مطلوب خود باز بماند.

4- مشکلات دیگر
البته مشکلات دیگری چون خلا محتوی در علوم انسانی، عدم توفیق کافی در بومی‌سازی، عدم جذب امکانات متناسب، عدم تأثیرگذاری شایسته بر مدیریت‌ها، عدم چهره‌سازی از اساتید علوم انسانی، فقدان انگیزه کافی در دانشجویان و متخصصین علوم انسانی و ضعف ارتباطی با سایر رسانه‌ها از موارد دیگری است که هریک قابل تشریح است و اکنون حوزه علوم انسانی از این مشکلات رنج می‌برد. با این وجود در کنار اقدامات دیگر، مواردی چون راه‌اندازی پرتال جامع می‌تواند ضمن حل برخی مشکلات، دست کم محملی برای طرح چنین مواردی باشد تا با کمک عوامل دیگر، در جهت رشد و ارتقای جایگاه علوم انسانی در کشور گام برداریم.

ج) بیانات مهم رهبر انقلاب و نقش پژوهشگاه
با بیانات اخیر رهبر انقلاب در جمع اساتید دانشگاه‌ها و تأکید بر لزوم بومی‌سازی علوم انسانی، مباحث مختلفی از نگاه‌های گوناگون در جامعه در گرفت. رهبر انقلاب در این بیانات با اشاره به جمعیت حدوداً دو میلیونی دانشجویان علوم انسانی، صرف تعلیم ترجمه علوم انسانی برآمده از کشورهای غربی در کشور بدون بومی کردن آن را نگران کننده خواندند.

"طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظیم دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینى اسلامى باشد و بخواهد جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میگیریم؟ این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.

خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چیزهائى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مرکز تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرى که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیرون دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها. به هر حال نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بسیار مهمى است."

منبع : http://www.ensani.ir/fa/content/652/default.aspx

بيشه بازدید : 50 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (0)

«شما دانشگاهي ها كوشش كنيد كه انسان درست كنيد؛ اگر انسان درست كرديد، مملكت خودتان را نجات مي دهيد.» «دانشگاه بايد مركز درست كردن انسان باشد.» «دانشگاه ها را مركز تربيت قرار دهيد؛ علاوه بر دانش، تربيت لازم است. اگر يك دانشمندي تربيت نداشته باشد، مضر است.» «دانشگاه را بايد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويت ببريد. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براي خدا خوانده بشود. «اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشد، يعني در كنار تحصيلات، تهذيب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، يك كشوري را اينها مي توانند به سعادت برسانند.
»امام خميني همچنين مشاركت در عرصه هاي سياسي نظير انتخابات را بر دانشجويان واجب شمرده و پاسداري از نهضت و انقلاب اسلامي را وظيفه آنان مي داند و جدانشدن از بدنه مردم و حضور در قلب نهضت را شرط اين پاسداري اعلام مي كند.
نكته بسيار مهمي كه در بيانات حضرت امام خميني مي توان يافت و امروزه نيز اهميت مضاعفي يافته است؛ بحث اسلامي كردن دانشگاه و تربيت نيروي مومن و متعهد به انقلاب است. از آنجا كه در ديدگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي خوبيها و بديهايي كه به يك ملت و كشور وارد مي شود در نتيجه تاثير دانشگاه و استقلال و وابستگي آن به قدرتهاي غرب و شرق است، فلذا اصلاح دانشگاه برابر با اصلاح يك كشور قلمداد مي شود و مهم ترين وظيفه اي كه در جهت اصلاح و اسلامي كردن دانشگاه متوجه اساتيد و دانشجويان است برداشتن موانع از سر راه و خارج شدن از بند وابستگي غرب و شرق است.
اسلامي كردن دانشگاه از ديد امام خميني نه به معناي تدريس صرف علوم اسلامي در دانشگاه است بلكه به معناي رهايي از قيد و بندهاي استعماري و به خودكفايي رسيدن در عرصه هاي علمي است. ايشان مي فرمايند:
«معني اسلامي شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند، و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند. و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم.» امام خميني تنها مانع اسلامي كردن دانشگاه را وجود عناصري خودفروخته در آن مي دانند و مي فرمايند:
«اكثر ضربات مهلكي كه به اين اجتماع خورده است، از دست همين روشنفكران دانشگاه رفته اي [است] كه هميشه خود را بزرگ مي ديدند و مي بينند.» امام راحل راهكار برداشتن اين مانع را در ممانعت ملت از نفوذ اين گونه عناصر درون دانشگاه ها مي دانند و مي فرمايند:
«و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد واختيار از دست نرود.»
در اين ميان اساتيد دانشگاه نقش بسزايي در تربيت دانشجويان چه از لحاظ علمي و چه از لحاظ اخلاقي دارند و مي بايست علم جهت دار همراه با تقوا به دانشجويان تعليم دهند.
«بايد به دانشگاه جهت داد مطلق تحصيل، ملاك نيست. اگر علم با جهت باشد امكان ندارد خلاف جهت ملت تجهيز شود.علم منهاي تقوا ولو علم توحيد بي فايده است.»
امام خميني همچنين سرلوحه قراردادن اسلام و احكام نجات بخش آن، تداوم راه انبياء و نهضتهاي انسان سازي آنها، شناساندن اسلام به مردم و معرفي قرآن و سنت و اهتمام براي پياده كردن طرح حكومت اسلامي را از اهم وظايف دانشجويان در حوزه اعتقادي مي دانند و معتقدند دانشجو مي بايست نسبت به جامعه خود مسئوليت داشته و براي از بين بردن نقشه هاي بين المللي در غيرسياسي كردن دانشگاه و دفاع از انقلاب و اسلام به قدر توان چه با قلم، چه باقدم و چه با گفتار مبارزه كند. ايشان همچنين بصيرت و غافل نبودن در برابر نقشه هاي دشمنان و نظر هوشمندانه داشتن به مسائل روز و آگاه سازي ملتها و حفظ پيوند با ملت را از الزامات پاسداري از اصول تغيير ناپذير« نه شرقي نه غربي» مي دانند و انسان سازي و ساختن همفكر و انسان فداكار و ممانعت از گرويدن دانشجويان به گروهك ها را لازمه حركت صحيح دانشگاه در تربيت دانشجويان برمي شمارند.
امروز نيز با گذشت 22 سال از رحلت جانگداز پير فرزانه انقلاب همين تاكيدات و همين مسائل بصورت پر رنگ تري در جامعه اسلامي ما رخ نمايانده است بويژه آنكه از ديد اين بزرگوار اصلاح و تحول سياسي مقدمه تحول فرهنگي و جايگزيني ارزشهاي الهي به جاي ارزشهاي طاغوتي است و از سوي ديگر اصلاح فرهنگ مقدم بر اصلاح امورات مادي مي باشد. آنچه در تفكرات امام خميني از اسلامي كردن دانشگاه آمده است امروز بيش از گذشته نياز به توجه و جديت از سوي دانشگاهيان دارد و اگر بتوانيم دانشگاه، اين نهاد موثر در سعادت يك كشور را به معناي واقعي اسلامي كنيم و از بند وابستگي غرب و شرق برهانيم؛ بطوري كه به فرموده حضرت امام محصول علمي دانشگاه مايحتاج و نياز جامعه را برآورنده كند، آن روز است كه به معناي واقعي دانشگاه اسلامي خواهيم داشت و در اثر آن هدف اسلام در سعادت مادي و معنوي بشر تحقق خواهد يافت.

منبع:کیهان

بيشه بازدید : 66 دوشنبه 23 مرداد 1391 نظرات (0)

امروز مسئله بزهكاری نوجوانان و جوانان به صورت یكی از حادترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف درآمده است. پیدایش جوامع و ارتكاب جرم از آغاز با یكدیگر همراه بوده اند. زیرا از روزی كه افراد دور هم جمع شده و تشكیل جامعه داده اند جرم نیز با آنان همراه شده و گسترش یافته است. رسوخ بزهكاری در میان نوجوانان و جوانان كه سازندگان اجتماع فردا هستند و ریشه دار شدن آن موجب بیم و نگرانی بیشتری شده است.
اجتماعی را نمی توان یافت كه در آن جرم وجود نداشته باشد. «لاكاساین» می گوید: «بزهكاری یك میكروب اجتماعی است. این میكروب در محیطی كه آمادگی پروراندن تبهكار نداشته باشد بروز نكرده و جرمی اتفاق نمی افتد.» بررسی های مختلف نشان داده است كه محیط خانواده رابطه مستقیمی با بروز رفتار بزهكارانه و انحرافی دارد.بزهكاران اغلب دارای والدینی نامناسب و محیط خانوادگی متشنج و ازهم گسیخته هستند. این افراد اغلب در برابر والدین مقاومت می كند. به طور كلی این افراد كسانی هستند كه بالقوه نیروی بزهكارانه فراوانی در وجود خود دارند.اما اینكه این نیروها روزی به بالفعل تبدیل شوند بستگی به طرز رفتار والدین و سایر افراد خانواده و محیط اجتماعی كه در آن قرار می گیرند، دارد. وضع خانوادگی و محیط عاطفی عوامل بسیار مهمی در بروز بزهكاری است. وقتی كه در خانواده ای همبستگی بین افراد وجود نداشته باشد و فرد فاقد روابط عاطفی صحیح باشد، بروز رفتارهای بزهكارانه قابل پیش بینی است. از دیگر عوامل مهم در بروز رفتارهای بزهكارانه فقر و شرایط سخت زندگی است.
اختلافات والدین نیز آثار بسیار سویی در فرد بر جای می گذارد. در واقع ریشه رفتارهای بزهكارانه نوجوانان و جوانان را می توان در همین تنش های خانوادگی دانست. محرومیت از والدین نیز می تواند شرایطی را به وجود آورد كه زمینه مساعدی برای بروز بزهكاری باشد. از طرفی وجود والدین معتاد یا داشتن خواهر یا برادری كه رفتارهایی بزهكارانه دارد خطر افزایش بزهكاری را در اعضای جوان خانواده افزایش می دهد. این گونه خانواده ها مهارت های تربیتی لازم جهت فرزندپروری را ندارند، و خود زمینه ای برای بروز رفتارهای منحرف ایجاد می كنند.
بعد از خانواده مهم ترین محیط تربیتی مدرسه است كه در واقع یكی از مراكز مهم اجتماعی كردن فرد بعد از خانواده به شمار می آید. متاسفانه مدارس ما آموزش های ضروری از جمله آموزش مهارت های زندگی را به افراد نمی دهند، بنابراین جوانان توانایی های لازم را برای روبه رو شدن با مسائل زندگی ندارند. آموزش درس های بی محتوا كه نتیجه ای جز اتلاف وقت ندارند. جوان با این آموزش ها غیرمفید و با تحمل استرس های بسیار زیاد بعد از پیروزی بر غول كنكور وارد دانشگاه می شود. در محیط دانشگاه نیز همین آموزش های غیرضروری تكرار می شود و در نتیجه منجر به دلزدگی و سرخوردگی جوان پس از فارغ التحصیلی می شود و به دلیل عدم دستیابی به شغل و حرفه مناسب و دلخواه سبب فرار آنها از درس و كلاس، بیكاری، عقب ماندگی و كشیده شدن به كارهای كاذب و یا انحرافات مختلف می شود.
همان گونه كه می دانیم جوانی دوره بحران و زمان شورش است. تمایلات جنسی در این دوره افزایش می یابد و اگر تحریك یا منع شود، احتمالا به تمایلات شدیدتر منتهی می شود و گاه به انحراف جنسی می انجامد. از طرفی بحث تفریح و سرگرمی جوانان نیز مطرح است رسانه ها از جمله سینما، ویدئو و ماهواره تغییراتی را در ارزش ها ایجاد كرده اند. این تغییرات موجب عدم پذیرش رفتارهای جوانان توسط والدین می شود.
نظارت خانواده بر دوستان و محیط های انتخابی كه جوان در آنها رفت و آمد می كند می تواند در مواقعی كه فرد در معرض خطر قرار می گیرد كمك شایانی باشد. توجه داشته باشیم كه نظارت و كنترل با هم تفاوت بسیاری دارند، اگر فرد احساس كند كه توسط والدین كنترل می شود و مدام زیر ذره بین آنها قرار دارد، مقاومت خواهد كرد و مسائل و مشكلات خود را نزد آنان بیان نمی كند.
از طرفی در مدارس و دانشگاه ها نیز باید آموزش های مفیدی ارائه شود تا جوان دچار سردرگمی و سرخوردگی نشود. بحث اشتغال جوانان مسئله بسیار مهمی است. زیرا بیكاری منشاء مشكلات بسیاری از جمله مشكلات رفتاری و بزهكاری است كه در این زمینه دولت نیاز به برنامه ریزی های بلندمدت دارد.
وسایل ارتباط جمعی نیز در بروز بزهكاری از اهمیت ویژه ای برخوردارند در مورد امور جنسی و خشونت و پرخاشگری رسانه ها تاثیر زیادی بر جوانان دارند. نمایش فیلم های خشن و وحشیانه و صحنه های هیجان انگیز در افزایش كج روی ها تاثیر بسزایی دارند.
بحث قدیمی اوقات فراغت جوانان با وجود آنكه بارها به آن پرداخته شده است اما متاسفانه هنوز كاستی های چشمگیری ملاحظه می شود. جوانی كه نتواند هیجانات خویش را از راه سالم تخلیه كند به راه های ناسالم تخلیه هیجانی روی می آورد. یكی از این راه ها خلافكاری های مربوط به رانندگی است. جوان به دنبال جنب و جوش و فعالیت است و به دلیل نبودن محیط مناسب، عرصه خیابان ها و بزرگراه ها را مكانی برای رسیدن به این نیاز طبیعی خویش می یابد. سرعت و سبقت، مزاحمت برای عابران پیاده در كوچه و خیابان یا صف ایستادگان كنار خیابان، سوار كردن مسافر به قصد آزار و بسیاری از این موارد كه بارها و بارها شاهد آن بوده ایم.
توسعه امكانات در روستاها و شهرهای دورافتاده نیز به كاهش مهاجرت ها می انجامد. كاهش مهاجرت، كاهش حاشیه نشینی را به همراه خواهد داشت و بدین ترتیب از بروز جرم و جنایت پیشگیری خواهد شد.

بيشه بازدید : 135 دوشنبه 23 مرداد 1391 نظرات (0)

«کسی که صبح کند و در اندیشه اش، اهتمام به امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.» (نهج الفصاحه، ص 604)

چنانچه انضباط اجتماعی را به حس وظیفه شناسی فرد نسبت به جامعه تلقی نماییم، بررسی آثار و پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی، یک ضرورت منطقی تلقی شده و جستجوی راه کارها و شیوه های عملی تحقق این پدیده، گام بعدی محسوب می شود. برخی از اندیشمندان، تعلیم و تربیت را بازتاب جامعه می دانند و بر این اساس معتقدند که هرگونه تغییری در فرهنگ و تربیت، باید برخاسته از تحولات اجتماعی باشد. عده ای دیگر، با خوشبینی واقع گرایانه ای، بر این باورند که میان جامعه و تعلیم و تربیت، تعامل روشنی وجود دارد و تحولات فرهنگی و اجتماعی لازم و ملزوم یکدیگرند.

 اگر بخواهیم رابطه این دو را دقیق تر توصیف کنیم، باید بپذیریم که تحولات فرهنگی و تربیتی یکی از اهداف چهارگانه تربیت است یکی از صاحب نظران فلسفه تعلیم و تربیت، مسئولیت پذیری مدنی را از محورهای عمده تربیت می داند و آن را شامل عناصر زیر تلقی می کند:

 1- نیاز به عدالت اجتماعی 2- فعالیت مؤثر اجتماعی 3- فهم و درک اجتماعی 4- داوری انتقادی 5- مدارا و سازگاری 6- استفاده از علم و دانش در امور اجتماعی 7- درک اصول حفاظت محیط زیست 8- از خودگذشتگی در راه حکومت مردم سالاری.

انضباط اجتماعی، آثار گسترده و بادوامی بر فرد و جامعه دارد. رهبر معظم انقلاب در یکی از پیام های خویش تحقق انضباط اجتماعی و وجدان کاری را لازمه یک جامعه موفق، سربلند و برخوردار از عزت و اقتدار تلقی کردند. این آثار در جنبه های فردی مشتمل بر پیوند وظیفه شناسی اجتماعی و صداقت و درستکاری، رشد قابلیت ها و در جنبه های اجتماعی، موجود همدلی با نسل های آینده، توسعه مشارکت های مدنی و بهبود مناسبات و پیوندهای مردمی می شود.

حال پرسش اساسی، این است که چگونه می توان جوانان را به انضباط اجتماعی علاقه مند ساخت؟

بيشه بازدید : 40 یکشنبه 22 مرداد 1391 نظرات (0)

جوانان عزيز! يكى از چيزهايى كه مى تواند براى پيشرفت كارهاى انسان در زندگى نقش بسزايى را ايفاء كند فراگيرى ( علم و دانش ) است .

معناى علم و دانش چيست ؟

علم و ايمان دو بالى هستند براى سير صعودى انسانها و شكوفا نمودن وجود انسان براى رسيدن به كمال . چرا يادگيرى علم و دانش براى همگان ضرورى است ؟

حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: ((بى سوادى مايه و ريشه هر شرّى است )). اولين آيه اى كه بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل شد جمله (إ قرا) يعنى (بخوان ) بود حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله گاهى كه در جنگها اسير مى گرفتند مى فرمودند: (اگر هر اسيرى ده مسلمان را تعليم دهد آزاد است ). اين نشان دهنده اهميّت علم و دانش است.

براى ياد گرفتن زمان و مكان مطرح نيست ، از گهواره تا گور و از شرق تا غرب . پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله وارد مسجد شدند، گروهى را ديدند كه مشغول عبادت هستند و گروه ديگرى را ديدند كه مشغول گفتگوى علمى هستند. حضرت هر دو را پسنديدند ولى خودشان در كنار گروهى قرار گرفتند كه گفتگوى علمى داشتند. به افرادى كه روز قيامت از خلافكارى خود عذرخواهى كرده و مى گويند: خداوندا! ما نمى دانستيم . گفته مى شود چرا ياد نگرفتيد؟

احترام معلم بر شاگرد لازم است . معلم پدر علمى انسان است . شاگردان امام صادق عليه السّلام به امام مى گفتند: خداوند جان ما را قربان شما كند.

ما بايد نسبت به معلم خود علاقه شديدى داشته باشيم كه او چشم ما را به كتاب باز و دست ما را به قلم آشنا نمود.

دنياى امروز دنياى علم است . دليل حكومت كفّار بر مسلمانان قدرت علمى آنهاست . همين كه آنها هواپيما و ماشين و تراكتور ساختند و ما نساختيم آنها بر ما مسلط مى شوند. قرآن مى فرمايد: نبايد كفار بر مسلمانان مسلط شوند. در قرآن و روايات تحصيل علم بسيار سفارش شده است . مادرى كه سواد ندارد، فرزندش زودتر مريض و ديرتر خوب مى شود.

كشاورزى كه سواد ندارد، نمى تواند درست از تراكتور استفاده كند، انسان بى سواد هميشه در جامعه خود را ضعيف مى داند. در انتخابات چون نمى تواند نام نماينده خود را بنويسد، گاهى ممكن است كلاه سرش برود و نام ديگرى را به جاى شخص مورد دلخواه خود نوشته و به صندوق بيندازند. درصدى از فرزندان كه در تحصيل نامؤ فقّ مى باشند، از خانواده هايى هستند كه پدر و مادرشان سواد ندارند. كسى كه سواد داشته باشد بهتر و بيشتر مى تواند از آب و خاك استفاده كند. به هر حال اكنون كه به فرمان امام ؛ كلاسهاى نهضت سوادآموزى در اختيار ما قرار گرفته است ، آنهائى كه بى سواد هستند مى توانند با شركت در اين كلاسها باسواد شوند. جوانان و نوجوانان عزيز بايد اين نكته را بدانند اگر جوانى باسواد و هميشه سرگرم تحصيل باشد مى بينيم كمتر يا اصلاً دنبال كارهاى خلاف و نامشروع نمى رود چرا؟ چون علم و دانش و آگاهى مانع آن مى شود و انسان را نسبت به عاقبت آن كار آگاه مى كند و اين باعث مى شود كه انسان جوان در زندگى پاك سرشت بماند پس بشتابيم بسوى دو بال علم و ايمان ، تا در دنيا و آخرت رستگار شويم .(انشاءاللّه )

منبع : كتاب رهگشاى جوانان/ مؤ لف : على رستمى چافى
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 141
  • بازدید ماه : 156
  • بازدید سال : 312
  • بازدید کلی : 11,915
  • کدهای اختصاصی