loading...
افق (آينده ايران..)
بيشه بازدید : 72 دوشنبه 20 شهریور 1391 نظرات (0)

دانشجوی سیاسی مطلوب در نظام اسلامی، به کسی گفته می شود که در دانشگاه، به درجه بالایی از بینش و درک سیاسی رسیده، در قبال سرنوشت خود، جامعه ومسائل سیاسی حساسیت لازم را نشان دهد. سیاسی بودن دانشجو بدین معناست که یک دانشجوی متعهد، تنها نباید در محور مسائل فردی وشخصی خود متمرکز باشد و از رویدادهای جامعه وجهان غافل گردیده، نسبت به آن بی تفاوت باشد، بلکه باید با اصول و مبانی منطقی و معقول، به تحلیل حوادث و رویدادهای جهانی و داخلی بپردازد و موضع مناسب و قاطع اتخاذ کرده و حساسیت لازم را دارا باشد. آن گونه که حضرت امام (ره)، همواره از دانشجویان و دانشگاهیان انتظار داشتند که همچون ناظری بصیر و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه، عملکردها و تصمیم گیری ها را مد نظر گیرند و با نقادی دلسوزانه، خطا و لغزش احتمالی را گوشزد کنند و همچون مشاوران و کارشناسانی امین، مساعدت خویش را از دست اندرکاران و مجریان امور دریغ نکنند.

همچنین در رخدادها و مراحل حساس و تعیین کننده ای چون انتخابات، همراه با دیگر بازوان فکری جامعه، با ارائه ملاک ها و معیارهای صحیح، مردم را برای مشارکت و حضور موءثر در سرنوشت خویش مدد رسانند و در جهت گیری ها و خلق بسترهای اجتماعی - فرهنگی، تسهیل کننده راه تحکیم مقاومت ملی و انقلابی در برابر جهان خواران، امت اسلام را حامی و هادی باشند و به مدد قدرت فنی و دانش خویش، در تشخیص و افشای ترفندهای دشمنان، لحظه ای درنگ به خود راه ندهند.مقام معظم رهبری نیز تصریح می کنندکه «مسئولیت بزرگ دانشجویان بسیجی، تحلیل درست، بررسی کارشناسانه و ریشه یابی مسائل اساسی کشور و جهان اسلام و حضور هوشیارانه، بانشاط و فعال در صحنه است».

سايت : حوزه

بيشه بازدید : 53 یکشنبه 12 شهریور 1391 نظرات (0)

مدتي است به يک گرفتاري به نام سياست زدگي مبتلا هستيم; به اين معنا که ظاهرا همه چيز سياسي است، جز سياست. به نظر مي رسد توجهي به اين مساله نمي شود که هرکدام از خرده نظام هاي نظام اجتماعي ما به رغم ارتباطشان با يکديگر بايد کارويژه خود را داشته باشند.
سياست زدگي به يک تعبير، به معناي نگاه صفر و يک داشتن، نگاهي مبتني بر تاکيد و تکذيب مطلق يا نگاهي معطوف به "يا با ما يا عليه ما" داشتن است، آن هم از جنس سياسي اش و با تمام ملزومات و دلالت هاي ساختاري و ايدئولوژيک آن در کشور.
من منکر نگاه مجموعه اي نيستم، ولي منکر نگاه تقليل گرا هم هستم. به نظر مي رسد در اين تقليل گرايي، سياست  حرف اول را مي زند و قدرت دولتي نقش تعيين کننده دارد و به گونه اي به علاوه رابطه  قدرت - ثروت پيش از انقلاب که با اقتصاد نفتي در کنار تمرکزگرايي تشديد شد، امروز شاهد اضافه شدن رابطه قدرت - منزلت هم هستيم; يعني قدرت هم منشا» و مجراي رسيدن به ثروت و  هم بعضا به دليل بافت ايدئولوژيک و جمهوري اسلامي منشا» دستيابي به منزلت شده است که البته خيلي از اين ارتباطات، ارتباطات موجه و معقولي هم نيست و در عرصه  منزلت بايد بيشتر به عنوان توهم از آن ها ياد کرد.  مورد اخير، فقدان نظارت از سوي نهادهاي نظارتي غير رسمي ديني موجب لطمات جبران ناپذيري به دين و اخلاق نيز مي شود. سياست زدگي به گونه اي با بي عدالتي و از جا کنده شدن اشيا» و موضوعات از جايگاه واقعي خود نيز عجين است. در اين شرايط است که ما شاهد عزل و نصب هاي سياسي - جناحي و کنار گذاشتن اصل تخصص و ويژگي هاي متناسب و متناظر با مشاغل فرهنگي و حتي اقتصادي نيز خواهيم بود.  خيلي ها فکر مي کنند چون به قدرت دست پيدا مي کنند، خواه ناخواه واجد يک اعتبار و ژمنزلت خاص هم هستند; درحالي که اين توهمي است که بايد با آن مقابله کرد; چرا که مي بينيم بعضا ادعاهاي ديني مطرح مي شود که هيچ رد و اثبات منطقي و قابل قبولي ندارد. شاهديم بعضا افراد پيش از رسيدن به قدرت جايگاه ويژه فرهنگي ندارند ولي به محض اينکه به اين قدرت مي رسند، ظاهرا امر بر آنها مشتبه مي شود که واجد اين قدرت هم هستند. اين سياست زدگي بيش از آنکه در عرصه  عمومي ريشه داشته باشد، در عرصه رسمي و رابطه  قدرت - ثروت از يک سو و رابطه  قدرت - ثروت به علاوه  قدرت - منزلت در سال هاي اخير، از سوي ديگر ريشه دارد. فقدان نقد و بي توجهي به قدرت نقد در عرصه  مدني نيز موجب تشديد سياست زدگي شده است و اين، هم به نوع نگاهي که به انقلاب و جمهوري اسلامي شده و هم به سابقه ساختاري ايران برمي گردد; چنان که اين دو عامل دست به دست هم داده اند و سياست زدگي را پررنگ  کرده اند.
در اين شرايط راه چاره اين است که هم به قدرت مدني توجه و عنايت بيشتري کنيم و هم از رابطه قدرت - ثروت به لحاظ ساختاري فاصله بگيريم و از اتکا به درآمدهاي نفتي کم کنيم و کشور را به سمت يک آمايش سرزميني و مديريت غيرمتمرکز پيش ببريم، هم چنين تفسير صحيح تري از انقلاب به دست بدهيم; تفسيري که ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي، ارزش هاي واقعي ما باشند و تقدم ارزشي خود را به دست بياورند; به طوري که سياست يک تقدم رتبي پيدا کند و نقش ابزاري اش را از دست ندهد.

منبع : http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=66436

بيشه بازدید : 50 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (1)

 

1- تعداد دانشگاه‌های علوم انسانی و تعداد دانشجویان و هیأت علمی
امروزه با توجه به ‌هزینه مادی کم راه‌اندازی واحدهای دانشگاهی علوم انسانی، شاید انواع آنها از دولتی و آزاد گرفته تا پیام نور و غیرانتفاعی به قریب 200 واحد بالغ شود. همچنین بر اساس برآوردها، حدود یک میلیون و هشتصد هزار دانشجوی علوم انسانی و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی در این رشته‌ها فعالند.


2- موقعیت علوم انسانی نسبت به سایر رشته‌ها (فنی و طبیعی)
 بررسی جایگاه علوم انسانی در نظام ارزشگذاری و سیستم آموزشی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان که در سیستم آموزشی ایران تحصیل کرده‌اند، سپس سیستم آموزش عالی یکی از کشورهای پیشرفته را نیز آزموده‌اند، به خوبی درمی‌یابند که از مهمترین وجوه تمایز بین دو سیستم، تفاوت جایگاه و ارزش علوم انسانی است.  البته بی‌توجهی به علوم انسانی در ایران پدیده نوینی نیست و متعلق به دهه‌های اخیر هم نیست و بسیاری منشا اصلی مشکلات و ضعف اساسی کشورمان را در همین نقطه ارزیابی می‌کنند.

3- عدم بروز و ظهور آثار علوم انسانی
 از آنجا که محصولات علوم انسانی بر خلاف پزشکی و مهندسی مادی و دیدنی نیست، طبعاً ظهور بسیار کمتری در جامعه دارد. البته کوتاهی در ارائه این علوم در قالبهای مخاطب پسند و نیز درگیر کردن جامعه با آن نیز این نقیصه را تشدید کرده است.
از سوی دیگر در حالی که رهبر انقلاب بر لزوم راه‌اندازی کرسی‌های نظریه‌پردازی تأکید کرده‌اند، با گذشت چندین سال و به رغم انجام شدن فعالیت‌ها و پژوهش‌های مختلف در کشور، این تلاش‌ها ظهور چندانی در جامعه نیافته است. علت آن است که اطلاع‌رسانی مناسب از این‌گونه پژوهش‌ها در جامعه نشده و از سوی دیگر، ‌این موارد، در کنار هم ارائه نشده و به صورت جزیره‌های جداگانه درآمده است.

با این حساب، متأسفانه جایی برای جمع‌آوری نتایج تحقیقات مختلف یا دست کم خلاصه و اشاره‌ای به آن‌ها وجود ندارد که همین امر از یک‌سو باعث برداشت عدم انسجام علوم انسانی در کشور شده است. از سوی دیگر، حضور یک میلیون و هشتصدهزار دانشجوی علوم انسانی و بیش از چهار میلیون فارغ‌التحصیل و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی این رشته، موجب شده است تا علوم انسانی به مهم‌ترین دانش در عرصه اجتماع در مقایسه با رشته‌های فنی و علوم طبیعی تبدیل شود. اما با وجود این ظرفیت، خدمات مناسب اطلاع‌رسانی در رشته‌های علوم انسانی در کشور ما انجام نمی‌شود و همین امر باعث شده حق این بخش عظیم از دانش‌ها و پژوهش‌های انجام شده در کشور ادا نشود و علوم انسانی از رسیدن به جایگاه رفیع و مطلوب خود باز بماند.

4- مشکلات دیگر
البته مشکلات دیگری چون خلا محتوی در علوم انسانی، عدم توفیق کافی در بومی‌سازی، عدم جذب امکانات متناسب، عدم تأثیرگذاری شایسته بر مدیریت‌ها، عدم چهره‌سازی از اساتید علوم انسانی، فقدان انگیزه کافی در دانشجویان و متخصصین علوم انسانی و ضعف ارتباطی با سایر رسانه‌ها از موارد دیگری است که هریک قابل تشریح است و اکنون حوزه علوم انسانی از این مشکلات رنج می‌برد. با این وجود در کنار اقدامات دیگر، مواردی چون راه‌اندازی پرتال جامع می‌تواند ضمن حل برخی مشکلات، دست کم محملی برای طرح چنین مواردی باشد تا با کمک عوامل دیگر، در جهت رشد و ارتقای جایگاه علوم انسانی در کشور گام برداریم.

ج) بیانات مهم رهبر انقلاب و نقش پژوهشگاه
با بیانات اخیر رهبر انقلاب در جمع اساتید دانشگاه‌ها و تأکید بر لزوم بومی‌سازی علوم انسانی، مباحث مختلفی از نگاه‌های گوناگون در جامعه در گرفت. رهبر انقلاب در این بیانات با اشاره به جمعیت حدوداً دو میلیونی دانشجویان علوم انسانی، صرف تعلیم ترجمه علوم انسانی برآمده از کشورهای غربی در کشور بدون بومی کردن آن را نگران کننده خواندند.

"طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظیم دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینى اسلامى باشد و بخواهد جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میگیریم؟ این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.

خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چیزهائى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مرکز تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرى که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیرون دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها. به هر حال نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بسیار مهمى است."

منبع : http://www.ensani.ir/fa/content/652/default.aspx

بيشه بازدید : 38 یکشنبه 05 شهریور 1391 نظرات (0)

اگر تبلیغ دین نباشد، عالم عبث و بیهوده است. تبلیغ فقط راز کربلا نیست، بلکه راز هستی هم هست. تبلیغ دین تنها مسئولیت و رسالت پیامبران الهی است. در آیات کریمه قرآن خداوند متعال به رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «تو هیچ وظیفه‌ای جز ابلاغ نداری»

در تبیین جایگاه تبلیغ، سه نکته را می‌توان بیان کرد:

1. نقش حیاتی تبلیغ در شهادت امام حسین(علیه السلام)

2. رسالت منحصر به فرد پیامبر

3. وابسته بودن عالم هستی به تبلیغ

اگر امکان تبیلغ از بین برود عالم به پایان می‌رسد. یعنی زمانی حیات عالم معنا دارد که زمینه برای امکان ابلاغ دین باشد.

تبلیغ دین برای عموم مؤمنین یک وظیفه نیست، بلکه در حکم یک ویژگی است. یعنی ناخواسته این عمل را انجام می‌دهند. اساساً شیعه بدون تبلیغ نمی‌تواند زندگی کند. جامعۀ الان ما بیش از هر زمانی نیاز به تبلیغ دارد. اگر جوانان مذهبی و متدین ما که خودشان اهل نماز اول وقت و روضۀ امام حسین(علیه السلام) هستند، به اندازه یک شیعۀ حداقلی توان تبلیغ داشته باشند، ما به سرعت جهان را خواهیم گرفت.

راه های روش‌های تبلیغ دین

عملیات تبلیغ دین به روش‌های مختلف برای همۀ آدم‌هاست. همه می‌توانند دین را تبلیغ کنند. در بسیاری از مواقع تبلیغ دین به روش امر به معروف و نهی از منکر است. اما گاهی امر به معروف و نهی از منکر نمی‌خواهد، نصیحت می‌خواهد. بسیاری از مواقع نصیحت لازم نیست، باید موعظه کرد، گاهی فقط اطلاع‌رسانی لازم است. گاهی اطلاع‌رسانی لازم نیست، درد و دل می‌خواهد. گاهی درددل نمی‌خواهد، ابراز احساسات تبلیغی کفایت می‌کند. لذا تبلیغ دین منحصر به سخنرانی کردن نیست، روش‌های زیادی دارد.
راههای تبلیغ در زندگی روزمره

گاهی از اوقات فقط از راه چهره به چهره و رفاقت می‌توان اثر گذاشت. لذا یکی از راههای تبلیغ، برقراری رابطۀ نزدیک و رفاقت کردن است. گاهی برای تبلیغ دین باید رفاقتی برخورد کرد. مثلا بعضی‌ها فقط از طریق شما که فامیلشان هستید، دستشان گرفته می‌شود. بعضی از همسایه‌هایتان اگر شما بروید سراغشان هدایت می‌شوند.

اگر انسان عرق تبلیغ دین داشته باشد، در زندگی روزمره راه‌های زیادی برای تبلیغ دین پیدا می‌کند. ممکن است با گذاشتن یک نوار روضه در ماشین ذکر اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را تبلیغ کنید. یا با نصب پرچمی بر در خانه‌تان، یا آرمی بر روی ماشین. با این تبلیغ کردن، شما اثر گذار خواهید بود.

امر تبلیغ را منحصر به سازمان نبلیغات اسلامی و صدا و سیما نکنیم. اثری که در تبلیغ چهره به چهره وجود دارد، هیچ‌گاه در صدا و سیما نیست.

چند نکته در مورد آداب تبلیغ

1. روایتی است از امام صادق(علیه السلام) که می­فرمایند:«کسی که می­خواهد کار تبلیغی بکند باید به تفاوت اخلاق­ها آگاه باشد» مثلاً دو نفر که هر دو اهل دروغ گفتن هستند با هم متفاوتند، لذا برخورد خداوند با آنها یکسان نیست.

2. بدانید که بدترین انسان­هایی که به دست شما هدایت می­شوند، چه بسا از خود شما بهتر باشند. حتی کسانی که به وسیله شما هدایت نشوند، شاید بهتر از شما باشند. امام صادق می­فرمایند:« اگر کسی دربارۀ کسی بدی بگویید خدا این را نمی­بخشد. خداوند نه تنها او را می­بخشد، بلکه وزر و وبال اعمال او را در گردن فردی که اینگونه گفته می­اندازد. که چرا به کرم خداوند خود بی­احترامی کردید» البته این غیر از امثال کسانی که غزه را به خاک و خون کشیدند، و دشمنان دین و اهلبیت­ اند. حساب اینها جداست.

3. حضرت امیر(علیه السلام) در یکی از روایاتشان به نکته­ ای دیگر از نکات تبلیغ اشاره می­کنند و می­ فرمایند« قلب انسان­ها دارای اقبال و ادبار است، وارد شوید از طرف اقبال آن، پس همانا اگر قلب ادبار داشته باشد کور می­شود» ببینید کدام درب دلش باز است. گاه می‌بینید که باب الحسینِ دلش باز است. از همان جا بروید و کار تبلیغی انجام دهید.

بيشه بازدید : 36 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

رمز پيشرفت يك كشور، يعنى آن محور اصلى براى اقتدار يك كشور، پيشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. آماج بسيارى از توطئه‌هاى امروزى كه عليه جمهورى اسلامى هست، علم و اهل علم و دانشجويان علم و محيط علمى است؛ اين را توجه داشته باشيد. نگذاريد اين تير طبق آن هدف گيرى دشمن، به هدفى كه آنها گرفته‌اند، اصابت كند. كار عملى را نگذاريد متوقف بشود. از همه‌ى اين حرفهائى كه گفته شد، مهمتر، مسئله‌ى علم و تحقيق و پژوهش است. دنياى غرب ثروتش از ناحيه‌ى علم است، اقتدارش از ناحيه‌ى علم است، زورگوئى‌اى كه امروز مي كند، به خاطر علمى است كه دارد. پول فى نفسه اقتدار نمى‌آورد. آن چیزی كه اقتدار مى‌آورد، دانش است. امروز اگر آمريكا پيشرفت علمىِ خودش را نمي داشت، نمي توانست در دنيا اين گونه زورگوئى كند و در همه‌ى مسائل عالم دخالت كند. ثروت هم اگر به دست مى‌آيد، از ناحيه‌ى علم به دست مى‌آيد. علم را اهميت بدهيد. اين كه من سال هاست روى مسئله‌ى علم، تحقيق، پژوهش، پيشرفت، نوآورى، شكستن مرزهاى علمىِ موجود تكيه مي كنم، به خاطر اين است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكان پذير نيست.

 

بيشه بازدید : 47 یکشنبه 22 مرداد 1391 نظرات (1)

علل پيشرفت يك امت و نشانه‏هاى سقوط در بيانى از اميرالمؤمنين (ع) تبيين شده است كه به آن اشاره مى‏شود حضرت فرمود: «يستدلّ على ادبار الدول باربع تضييع الاصول، والتمسك بالغرور، تقديم الاراذل و تأخير الافاضل؛(1) دولت‏ها و جوامع زمانى به انحطاط گرايش پيدا مى‏كنند كه اصول ارزشى از بين برود و نيرنگ به عنوان اصل ارزشى مورد قبول قرار گيرد، فرومايه گان سمت‏ها و مسئوليتها را به عهده گيرند و كسانى كه فاضلند منزوى شوند.

بنابراين اگر انسان با مطالعه دريافت اصول ارزشى در جامعه تضييع شده و تباه گرديده و نيرنگ و غرور و فريب جاى آن را گرفته و همچنين اگر پست‏هاى حساس جامعه در اختيار فرومايگان قرار گرفته و انسان‏هاى فاضل و شريف از تصدى آن مشاغل محرومند ، مى‏تواند استدلال كند كه آن جامعه به سوى سقوط و انحطاط مى‏رود و اگر يافت كه اصول ارزشى بر اركان جامعه حاكم است، صداقت و امانت دارى و تلاش و كوشش و عدالت و آزادى در آن جامعه برجسته است وانسان‏هاى شريف و فاضل مسئوليت‏هاى گوناگون را به عهده دارند آن جامعه پيشرفت خواهد كرد.

در بيان ديگرى امام على (ع) فرمود: «يستدل على الادبار باربع، سوء التدبير وقبح التبذير و قلة الاعتبار وكثرة الاعتذار؛(۲) بر ادبار دولت‏ها به چهار چيز استدلال مى‏شود 1- بدى تدبير 2- زشتى اسراف و تبذير 3- كمى اعتبار 4- بسيار مغرور شدن و يا بسيار پوزش خواستن».

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 137
  • بازدید ماه : 152
  • بازدید سال : 308
  • بازدید کلی : 11,911
  • کدهای اختصاصی