loading...
افق (آينده ايران..)
بيشه بازدید : 52 یکشنبه 12 شهریور 1391 نظرات (0)

مدتي است به يک گرفتاري به نام سياست زدگي مبتلا هستيم; به اين معنا که ظاهرا همه چيز سياسي است، جز سياست. به نظر مي رسد توجهي به اين مساله نمي شود که هرکدام از خرده نظام هاي نظام اجتماعي ما به رغم ارتباطشان با يکديگر بايد کارويژه خود را داشته باشند.
سياست زدگي به يک تعبير، به معناي نگاه صفر و يک داشتن، نگاهي مبتني بر تاکيد و تکذيب مطلق يا نگاهي معطوف به "يا با ما يا عليه ما" داشتن است، آن هم از جنس سياسي اش و با تمام ملزومات و دلالت هاي ساختاري و ايدئولوژيک آن در کشور.
من منکر نگاه مجموعه اي نيستم، ولي منکر نگاه تقليل گرا هم هستم. به نظر مي رسد در اين تقليل گرايي، سياست  حرف اول را مي زند و قدرت دولتي نقش تعيين کننده دارد و به گونه اي به علاوه رابطه  قدرت - ثروت پيش از انقلاب که با اقتصاد نفتي در کنار تمرکزگرايي تشديد شد، امروز شاهد اضافه شدن رابطه قدرت - منزلت هم هستيم; يعني قدرت هم منشا» و مجراي رسيدن به ثروت و  هم بعضا به دليل بافت ايدئولوژيک و جمهوري اسلامي منشا» دستيابي به منزلت شده است که البته خيلي از اين ارتباطات، ارتباطات موجه و معقولي هم نيست و در عرصه  منزلت بايد بيشتر به عنوان توهم از آن ها ياد کرد.  مورد اخير، فقدان نظارت از سوي نهادهاي نظارتي غير رسمي ديني موجب لطمات جبران ناپذيري به دين و اخلاق نيز مي شود. سياست زدگي به گونه اي با بي عدالتي و از جا کنده شدن اشيا» و موضوعات از جايگاه واقعي خود نيز عجين است. در اين شرايط است که ما شاهد عزل و نصب هاي سياسي - جناحي و کنار گذاشتن اصل تخصص و ويژگي هاي متناسب و متناظر با مشاغل فرهنگي و حتي اقتصادي نيز خواهيم بود.  خيلي ها فکر مي کنند چون به قدرت دست پيدا مي کنند، خواه ناخواه واجد يک اعتبار و ژمنزلت خاص هم هستند; درحالي که اين توهمي است که بايد با آن مقابله کرد; چرا که مي بينيم بعضا ادعاهاي ديني مطرح مي شود که هيچ رد و اثبات منطقي و قابل قبولي ندارد. شاهديم بعضا افراد پيش از رسيدن به قدرت جايگاه ويژه فرهنگي ندارند ولي به محض اينکه به اين قدرت مي رسند، ظاهرا امر بر آنها مشتبه مي شود که واجد اين قدرت هم هستند. اين سياست زدگي بيش از آنکه در عرصه  عمومي ريشه داشته باشد، در عرصه رسمي و رابطه  قدرت - ثروت از يک سو و رابطه  قدرت - ثروت به علاوه  قدرت - منزلت در سال هاي اخير، از سوي ديگر ريشه دارد. فقدان نقد و بي توجهي به قدرت نقد در عرصه  مدني نيز موجب تشديد سياست زدگي شده است و اين، هم به نوع نگاهي که به انقلاب و جمهوري اسلامي شده و هم به سابقه ساختاري ايران برمي گردد; چنان که اين دو عامل دست به دست هم داده اند و سياست زدگي را پررنگ  کرده اند.
در اين شرايط راه چاره اين است که هم به قدرت مدني توجه و عنايت بيشتري کنيم و هم از رابطه قدرت - ثروت به لحاظ ساختاري فاصله بگيريم و از اتکا به درآمدهاي نفتي کم کنيم و کشور را به سمت يک آمايش سرزميني و مديريت غيرمتمرکز پيش ببريم، هم چنين تفسير صحيح تري از انقلاب به دست بدهيم; تفسيري که ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي، ارزش هاي واقعي ما باشند و تقدم ارزشي خود را به دست بياورند; به طوري که سياست يک تقدم رتبي پيدا کند و نقش ابزاري اش را از دست ندهد.

منبع : http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=66436

برچسب ها سياست زدگي , سياست ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 118
  • بازدید ماه : 133
  • بازدید سال : 289
  • بازدید کلی : 11,892
  • کدهای اختصاصی