loading...
افق (آينده ايران..)
بيشه بازدید : 61 دوشنبه 20 شهریور 1391 نظرات (0)

سیاسی بودن دانشجو مقوله ای است که دارای مراتبی است. حد لازم سیاسی بودن به معنای حساسیت در برابر سرنوشت خود و جامعه خویش و تلاش فکری و عملی برای بهبود آن است. شرکت در صحنه های مختلف سیاسی مانند انتخابات و اهل تحقیق بودن دراین زمنیه ها حد ضرورت است. بنابراین نباید تصور کنیم دانشجویان از اندیشیدن ، سیاسی بودن ، سیاسی فکر کردن و تاثیرگذاری ، فاصله گرفته اند، بلکه تلاش های خود را براساس شرایط ونیازهای زمان و مکان جهت داده اند، البته به قول مقام معظم رهبری «نسل جوان دانشجو اجازه نخواهد داد که دانشگاه خانة امن دشمنان این ملت و فریب خوردگان بیگانه بشود.»

امروز حضور فعال علمی دانشجویان درکنار حضور سیاسی متعهدانه و هوشمندانه آنان، و به دور از جنجال ها و هیاهوهای حزبی و جناحی، خود بهترین دلیل برای حساسیت و احساس وظیفه آنان در برابر کشور، مردم و انقلاب است.

بيشه بازدید : 50 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (1)

 

1- تعداد دانشگاه‌های علوم انسانی و تعداد دانشجویان و هیأت علمی
امروزه با توجه به ‌هزینه مادی کم راه‌اندازی واحدهای دانشگاهی علوم انسانی، شاید انواع آنها از دولتی و آزاد گرفته تا پیام نور و غیرانتفاعی به قریب 200 واحد بالغ شود. همچنین بر اساس برآوردها، حدود یک میلیون و هشتصد هزار دانشجوی علوم انسانی و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی در این رشته‌ها فعالند.


2- موقعیت علوم انسانی نسبت به سایر رشته‌ها (فنی و طبیعی)
 بررسی جایگاه علوم انسانی در نظام ارزشگذاری و سیستم آموزشی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان که در سیستم آموزشی ایران تحصیل کرده‌اند، سپس سیستم آموزش عالی یکی از کشورهای پیشرفته را نیز آزموده‌اند، به خوبی درمی‌یابند که از مهمترین وجوه تمایز بین دو سیستم، تفاوت جایگاه و ارزش علوم انسانی است.  البته بی‌توجهی به علوم انسانی در ایران پدیده نوینی نیست و متعلق به دهه‌های اخیر هم نیست و بسیاری منشا اصلی مشکلات و ضعف اساسی کشورمان را در همین نقطه ارزیابی می‌کنند.

3- عدم بروز و ظهور آثار علوم انسانی
 از آنجا که محصولات علوم انسانی بر خلاف پزشکی و مهندسی مادی و دیدنی نیست، طبعاً ظهور بسیار کمتری در جامعه دارد. البته کوتاهی در ارائه این علوم در قالبهای مخاطب پسند و نیز درگیر کردن جامعه با آن نیز این نقیصه را تشدید کرده است.
از سوی دیگر در حالی که رهبر انقلاب بر لزوم راه‌اندازی کرسی‌های نظریه‌پردازی تأکید کرده‌اند، با گذشت چندین سال و به رغم انجام شدن فعالیت‌ها و پژوهش‌های مختلف در کشور، این تلاش‌ها ظهور چندانی در جامعه نیافته است. علت آن است که اطلاع‌رسانی مناسب از این‌گونه پژوهش‌ها در جامعه نشده و از سوی دیگر، ‌این موارد، در کنار هم ارائه نشده و به صورت جزیره‌های جداگانه درآمده است.

با این حساب، متأسفانه جایی برای جمع‌آوری نتایج تحقیقات مختلف یا دست کم خلاصه و اشاره‌ای به آن‌ها وجود ندارد که همین امر از یک‌سو باعث برداشت عدم انسجام علوم انسانی در کشور شده است. از سوی دیگر، حضور یک میلیون و هشتصدهزار دانشجوی علوم انسانی و بیش از چهار میلیون فارغ‌التحصیل و یک‌صدهزار عضو هیأت علمی و مربی این رشته، موجب شده است تا علوم انسانی به مهم‌ترین دانش در عرصه اجتماع در مقایسه با رشته‌های فنی و علوم طبیعی تبدیل شود. اما با وجود این ظرفیت، خدمات مناسب اطلاع‌رسانی در رشته‌های علوم انسانی در کشور ما انجام نمی‌شود و همین امر باعث شده حق این بخش عظیم از دانش‌ها و پژوهش‌های انجام شده در کشور ادا نشود و علوم انسانی از رسیدن به جایگاه رفیع و مطلوب خود باز بماند.

4- مشکلات دیگر
البته مشکلات دیگری چون خلا محتوی در علوم انسانی، عدم توفیق کافی در بومی‌سازی، عدم جذب امکانات متناسب، عدم تأثیرگذاری شایسته بر مدیریت‌ها، عدم چهره‌سازی از اساتید علوم انسانی، فقدان انگیزه کافی در دانشجویان و متخصصین علوم انسانی و ضعف ارتباطی با سایر رسانه‌ها از موارد دیگری است که هریک قابل تشریح است و اکنون حوزه علوم انسانی از این مشکلات رنج می‌برد. با این وجود در کنار اقدامات دیگر، مواردی چون راه‌اندازی پرتال جامع می‌تواند ضمن حل برخی مشکلات، دست کم محملی برای طرح چنین مواردی باشد تا با کمک عوامل دیگر، در جهت رشد و ارتقای جایگاه علوم انسانی در کشور گام برداریم.

ج) بیانات مهم رهبر انقلاب و نقش پژوهشگاه
با بیانات اخیر رهبر انقلاب در جمع اساتید دانشگاه‌ها و تأکید بر لزوم بومی‌سازی علوم انسانی، مباحث مختلفی از نگاه‌های گوناگون در جامعه در گرفت. رهبر انقلاب در این بیانات با اشاره به جمعیت حدوداً دو میلیونی دانشجویان علوم انسانی، صرف تعلیم ترجمه علوم انسانی برآمده از کشورهای غربی در کشور بدون بومی کردن آن را نگران کننده خواندند.

"طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظیم دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینى اسلامى باشد و بخواهد جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میگیریم؟ این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.

خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چیزهائى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مرکز تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرى که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیرون دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها. به هر حال نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بسیار مهمى است."

منبع : http://www.ensani.ir/fa/content/652/default.aspx

بيشه بازدید : 60 چهارشنبه 25 مرداد 1391 نظرات (0)

از اینرو در پایان این بخش متذكر مي‏گردم كه از نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نه تنها علوم انسانی از فلسفه و عرفان تا علوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، هنر و ادبیات ارتباطی مستقیم با برخی مبانی و اصول اعتقادی و معنوی اسلام دارند بلكه حتی علوم طبیعی و ریاضی نیز ریشه در همین مبانی مابعدالطبیعی كه در دو علم شریف فلسفه و عرفان اسلامی مطرح مي‏باشد، دارند(نه آنچنانكه صرفاً در قرون وسطی و گذشته به آن توجه مي‏گردید).

از اینرو معظم‏له در ارتباط با حوزه‏های علمیه نیز (كه مي‏تواند نقشی تعیین كننده در اسلامی كردن دانشگاهها داشته باشد) برخلاف گذشته دعوت به صلح و وحدت میان علوم اسلامی از فقه تا فلسفه و عرفان كه در گذشته به علت عدم تحقق نظام سیاسی ولایت در برخی موارد، علمای علوم مذكور در تضعیف و مخالفت با یكدیگر اصرار مي‏ورزیدند داشتند ایشان در پیامی دیگر فرمودند"فقها، هنرپیشگان... كه در اینجا برخلاف سنت گذشته قایل به ارتباط میان "فقه و سینما" گشتند. چیزی كه در نظر بسیاری خود امری اعجاب آور و بی سابقه مي‏باشد و یا ایشان با طرح نقش عظیم "زمان و مكان" در اجتهاد و بدنبال آن با صدور فتاوای بزرگی در خصوص شطرنج، موسیقی و هنر خواستار تحولی جدید در عرصه نگاه سنتی و حوزوی حوزه‏های علمیه نسبت به مسائل مذكور و جدید بودند و همچنانكه قبلاً بیان گردید دنیای مغرب زمین بعد از تجربه چند قرن اندیشه‏های اومانیستی و الحادی در مخالفت با علوم دینی و الهی هم اكنون به جهت بروز بحرانهای بزرگی در عرصه تفكر و نیز اخلاق و سیاست با وجود فقر معارف مسیحی و دینی در آن سرزمین مجدداً متذكر لزوم تحقق پیوندی متعادل (نه آنچنانكه علمای مسیحیت مطرح مي‏كنند) میان همه علوم انسانی و حتی تجربی و طبیعی با برخی اصول مابعدالطبیعی و دینی و معنوی مي‏باشند كه جا دارد تدوین كنندگان اندیشمند و متعهد اسلامی در عرصه طرح و نقد مواد علمی، آموزشی و پژوهشی كشورمان با توجه به نكات مذكور به ایفای نقش بسیار بزرگ خود در عرصه مباحث علمی و دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران و بلكه جهان بشری موفق گردند. در پایان مجدداً متذكر مي‏گردم برای اسلامی شدن دانشگاهها و تدوین علوم انسانی جدید بر اساس حقایق عالیه اسلامی در ابتدأ باید متوجه برخی مبانی و محورها و یا اساساً امكان تاسیس علوم انسانی جدید در مراكز علمی دانشگاهی و حوزوی در جمهوری اسلامی ایران و بلكه جهان معاصر گردید (كه ما در مباحث گذشته تا حدودی به بیان برخی از آنها مبادرت ورزیدیم) تا براساس وقوف و تذكر نسبت به آنها بتوانیم قادر به تاسیس و تدوین علوم انسانی و برخی مبانی فلسفی علوم تجربی و پایه موفق گردیم.

منبع : سايت شهيد آويني

بيشه بازدید : 71 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

سال گذشته با تاکيدات مقام معظم رهبري ، نشست هاي راهبردي در خصوص الگوي اسلا مي- ايراني پيشرفت توسط اساتيد ، فضلا ، حوزويان ونخبگان علمي در دانشگاه ها و مراکز علمي کشور برگزار شد.
هدف از برگزاري چنين نشست هايي تدوين الگويي منطبق بر چهار اصل فکر، علم ، زندگي و معنويت ، جهت سوق دادن مردم به سمت تفکر است و از برآيند اين رويکرد ، انديشه ورزي به يک حقيقت نمايان در جامعه تبديل خواهد شد . الگوي اسلا مي- ايراني پيشرفت مبتني برفرهنگ اسلامي و استقرار عناصري چون برادري ، برابري ، عدالت ، همکاري ، صميميت و انسانيت در بين جامعه جهاني است; در حالي که الگوهاي نظام سرمايه داري بر مبناي رقابت ، ستيزه و تضاد ميان انسان ها شکل گرفته است . بنابراين در الگوي اسلا مي- ايراني پيشرفت به جاي پرورش روحيه رقابت ، الگوي همکاري و تعاون را بايد در افراد پرورش دهيم تا آنها فقط براي خود تلا ش نکنند . در کشورهاي غربي شهروندان به صورت خودخواهانه رفتار مي‌کنند و در صورتي که انگيزه و تمايلات فردي در کارهايشان حذف شود ، پيشرفت نخواهند کرد . اين در حالي است که در دين اسلام به دنبال پرورش انساني هستيم که براي خود تلاش نکند و دگرخواه باشد . لذا يکي از مولفه هاي الگوي اسلا مي-  ايراني پيشرفت ، انديشه دگرخواهي است که به ازخودگذشتگي و فداکاري و در نهايت به فرهنگ ايثار و شهادت منجر مي‌شود . بر همين اساس ، الگوي پيشرفت اسلامی - ايراني مبتني بردگرخواهي است نه رقابت خواهي، و افراد براي بهره مندي خود و ديگران به دنبال پيشرفت مي‌روند لذا محصول پيشرفت اسلامي - ايراني هم رشد و جلورفتن جامعه در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي و عدالت اجتماعي است.
در اين الگو  هدف‌ها مشخص است اما امکان دارد  راهبردها به تناسب شرايط زمان دچار تغيير و اصلا ح شوند که اين مساله نشان دهنده انعطاف پذيري  الگو است . حال اين سوال مطرح  مي‌شود که راهکارهاي اجرايي و عملياتي کردن الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني چيست و آيا پس از گذشت  مدت زماني از بيان اين الگو ، موفق به طراحي  الگوي اسلا مي-  ايرانی پيشرفت شده ايم؟ نخستين  اقدام براي اجراي الگوي اسلامي- ايراني ، تئوري پردازي است که بايد توسط دانشگاه و حوزه هاي علميه  صورت پذيرد . به واقع بدون تئوري پردازي نمي توان وارد کار شد و تحقق اين امر نيازمند اين است که افراد با  صرف وقت ، انجام تحقيق ، نوشتن مقاله و کتاب ، تئوري را از عالم انتزاع به واقعيت  تبديل کرده و سرانجام به راهکاري مطلوب برسند.
الگوي اسلا مي - ايراني پيشرفت مي‌تواند نقشه راهي براي همه طرح‌ها ، چشم اندازها و سياست‌هاي توسعه  تلقي شود و مسير پيشرفت کشور را بر مبناي  آرمان هاي بلند اسلا مي مشخص کند يکي از مقدمات لازم براي تحقق اين الگو آن است که تعارض‌هاي موجود ميان يافته‌هاي بشري و ارزش ها و قواعد هنجاري مورد نظر شناسايي و حل و فصل شود و اگر از اين تعارض ها خارج شويم ، مي‌توانيم  در چارچوب قواعد ارزشي آزادانه  حرکت و از يافته هاي بشري به خوبي استفاده کنيم . نکته ديگري  که در خصوص  الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت  وجود دارد اين است که بايد براي مديريت آينده برنامه‌ريزي  کرد . غرب در حال حاضر در حال ساختن جهاني است که تفکر سرمايه داري  خود را به عنوان  الگوي اقتصادي ، فرهنگ خود را به عنوان الگوي فرهنگي و دموکراسي را در قالب  الگوي سياسي  به جهانيان ارائه و تحصيل کند . از اين رو بايد در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت جايگزين هاي اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي و اجتماعي کارآمدتري داشته باشيم که لازمه آن تئوري پردازي جهاني است يعني نظريات خود را از عرصه‌هاي داخلي و منطقه‌اي فراتر برده  و جهاني بينديشيم.
همه ما مي‌دانيم  ترسيم هدف مشخص براي پيشرفت کاملا ضروري است ، اما مسير ارتقا و تعالي با تقليد محقق نخواهد شد و به واقع  ايران را به سمت پيشرفت نمي‌رساند . پس نخبگان و صاحب نظران ما بايد براي ترسيم مسير درست پيشرفت  ايران عزيز پيشقدم شوند . در حال حاضر  با تبيين  شاخصه‌هاي انقلا ب اسلا مي ايران  و نقش  تاثيرگذار  امام خميني(ره) توسط اساتيد  حوزه و دانشگاه و نهادهاي آموزشي و فرهنگي کشور براي تمامي ملت ها و خود باوري جوانان‌مان توانسته‌ايم الگوي يک جامعه اسلامي  در حال پيشرفت را در جهان ترسيم کنيم تا جايي که امروز شاهد تحولات عظيمي در کشورهاي مصر ، اردن ، يمن و تونس هستيم. ارائه راهکارها ، اصول  و مباني منطبق  براسلام  در همه عرصه‌هاي سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي  مي‌تواند ما را زودتر  به طراحي الگوي پيشرفت اسلامي - ايراني برساند.
 منبع : http://borhan.ir

بيشه بازدید : 109 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

دکتر بیژن صفوی؛ حدود 3 دهه از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و با توجه به توصیه‌های مکرر «مقام معظم رهبری» درباره آسیب‌های استفاده از مدل‌های لیبرالی غرب در اقتصاد اما، تاکنون درباره‏ی این دغدغه رهبری اتفاق خاصی رخ نداده است. بدون شک می‌توان اذعان کرد تاکنون تجربه‏ی اداره کشور در تمام سطوح مدیریتی از جمله برنامه‌ریزی برپایه راهبردها و چارچوب ضوابط اسلامی آزموده نشده است. واقعیت این است که نظام برنامه‌ریزی ایران در طول سال‌های اخیر و حتی پس از انقلاب اسلامی ایران نیز متأثر از تجربیات کشورهای دیگر بوده و الگوی مشخص و واحدی برای برنامه‌ریزی و توسعه‏ی همه‌جانبه وجود نداشته است. بررسی‌ برنامه‌های اول تا چهارم توسعه پس از گذشت سه دهه از انقلاب نیز شاهدی بر این ادعاست. اما سؤال اصلی این است که چرا با وجود گذشت سه دهه از انقلاب،‌ هنوز هم اغلب مدل‌های برنامه‌ریزی در کشور ناشی از تفکرات غربی است و اصولاً مدلی بومی- اسلامی برای برنامه‌ریزی‌های توسعه در کشور تدوین و طراحی نمی‌شود. با نگاهی به برخی شواهد و قرائن، می‌توان اذعان کرد با توجه به این که قانون اساسی مصوب سال 1358 با بهره‌گیری از دیدگاه‌های اسلام در همه ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... تردیدی در اسلامی بودن مبانی انقلاب اسلامی باقی نگذاشته است اما به جرأت می‌گویم خیلی از مدل‌های اقتصادی به کار گرفته شده در اقتصاد ایران، تفکرات بومی- اسلامی را ترویج نمی‌کند. اما در این میان سؤال این است که دغدغه رهبر معظم انقلاب در این باره چیست؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود یک سال پیش در آذرماه 1389 در جلسه‌ای که با صاحبنظران و کارشناسان خبره اقتصادی داشتند، به موضوع تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت اشاره و با انتقاد از الگوهای غربی، به طور رسمی از اندیشمندان خواستند تا الگویی اسلامی- ایرانی برای جامعه ایران تدوین کنند. در بینش حکیمانه مقام معظم رهبری از پیشرفت، هدف الگوی اسلامی توسعه، تحقق عدالت فراگیر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. عدالتی که خود را در جلوه و چهره عزت، استقلال، اقتدار اسلامی، رفاه اسلامی و نیز حداکثر بهره‌برداری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های جامع و واحد زندگی مادی و معنوی ‌نشان دهد. از این رو در یک الگوی جامع پیشرفت اسلامی- ایرانی باید 6 بعد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگ اسلامی، الگوی زندگی کامل مبتنی بر اصول اسلامی و زیست محیطی مدنظر قرار گیرد. در هر حال به نظر می‌رسد با این اوصاف، تنها طراحی یک مدل بومی- اسلامی می‌تواند دردهای جامعه ایران بخصوص اقتصاد ایران را درمان سازد. مقام معظم رهبری نیز در این باره رسالت نسل کنونی را ارتقای جایگاه فعلی ملت ایران به عنوان الگوی پیشرفت اسلامی می‌داند ولی می‌فرماید؛ این پیشرفت باید برپایه عدالت باشد. کشور باید عادلانه اداره شود و با عدالت به پیشرفت برسد. ایشان می‌فرماید کشور باید در همه زمینه‌ها پیشرفت کند. پیشرفت در تولید ثروت، پیشرفت در افزایش بهره‌وری، پیشرفت در عزم و اراده ملی، پیشرفت در اتحاد ملی و نزدیکی قشرهای مختلف به یکدیگر، پیشرفت در دستاوردهای علمی و فناوری، پیشرفت در اخلاق و معنویت، پیشرفت در کم کردن فاصله طبقات اجتماعی، پیشرفت در جهت رفاه عمومی و انضباط اجتماعی و به وجود آمدن وجدان کاری، پیشرفت در امنیت اخلاقی، پیشرفت در آگاهی و رشد سیاسی و پیشرفت در اعتماد به نفس ملی. تقاضای عمده مقام معظم رهبری برای تحقق پیشرفت توأم با عدالت، نخست تدوین نقشه راه و سپس داشتن الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است. آن‏چه از نظر ایشان اهمیت ویژه دارد، استقلال فکری، توجه به نظریه‌پردازی در حوزه علوم انسانی و توجه به مبانی و مبادی و شاخص‌های دینی و اسلامی پیشرفت است. در این زمینه می‌فرمایند: امروز در ذهن و فکر مسوولان و به صورت یک گفتمان عمومی در ذهن نخبگان و فرزانگان، نقشه پیشرفت غربی کشور رد شده و غلط از آب درآمده است.(*)

*بیژن صفوی؛ رییس پژ‍وهشکده‏ی وزارت اقتصاد و استاد دانشگاه

منبع : پايگاه تحليلي برهان

بيشه بازدید : 52 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

عرصه‌هاى اين پيشرفت را به طور كلى بايستى مشخص كنيم. چهار عرصه‌ اساسى وجود دارد، كه عرصه‌ زندگى - كه شامل عدالت و امنيت و حكومت و رفاه و اين چيزها ميشود - يكى از اين چهار عرصه است. در درجه‌ اول، پيشرفت در عرصه‌ فكر است. ما بايستى جامعه را به سمت يك جامعه‌ متفكر حركت دهيم؛ اين هم درس قرآنى است. شما ببينيد در قرآن چقدر «لقوم يتفكّرون»، «لقوم يعقلون»، «أفلا يعقلون»، «أفلا يتدبّرون» داريم. ما بايد جوشيدن فكر و انديشه‌ورزى را در جامعه‌ خودمان به يك حقيقت نمايان و واضح تبديل كنيم. البته اين از مجموعه‌ نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرريز خواهد شد به آحاد مردم. البته اين راهبردهائى دارد، الزاماتى دارد. ابزار كار، آموزش و پرورش و رسانه‌هاست؛ كه بايد در برنامه‌ريزى‌ها اينها همه لحاظ شود و بيايد.

به هر حال اين چهار عرصه‌ پيشرفت است كه ما بايد با توجه به اين الگوئى كه ان‌شاءاللَّه شماها دنبال ميكنيد - كه سازوكار دنبال كردن اين هم تا حدودى به نحو اجمال برايمان روشن است و خواهيم گفت - در اين عرصه‌ها پيش برويم.

منبع : http://www.spac.ir

بيشه بازدید : 36 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

اگر ما توانستيم به حول و قوه‌ الهى، در يك فرايند معقول، به الگوى توسعه‌ اسلامى - ايرانىِ پيشرفت دست پيدا كنيم، اين يك سند بالادستى خواهد بود نسبت به همه‌ اسناد برنامه‌اى كشور و چشم‌انداز كشور و سياستگذارى‌هاى كشور. يعنى حتّى چشم‌اندازهاى بيست‌ساله و ده‌ساله كه در آينده تدوين خواهد شد، بايد بر اساس اين الگو تدوين شود؛ سياستگذارى‌هائى كه خواهد شد - سياستهاى كلان كشور - بايد از اين الگو پيروى كند و در درون اين الگو بگنجد. البته اين الگو، يك الگوى غير قابل انعطاف نيست. آنچه كه به دست خواهد آمد، حرف آخر نيست؛ يقيناً شرائط نوبه‌نوى روزگار، ايجاد تغييراتى را ايجاب ميكند؛ اين تغييرات بايد انجام بگيرد. بنابراين الگو، يك الگوى منعطف است؛ يعنى قابل انعطاف است. هدفها مشخص است؛ راهبردها ممكن است به حسب شرائط گوناگون تغيير پيدا كند و حك و اصلاح شود. بنابراين ما در اين قضيه هيچ دچار شتابزدگى نخواهيم شد. البته شتاب معقول بايد وجود داشته باشد؛ ليكن شتابزده نخواهيم شد و ان‌شاءاللَّه با حركت صحيح و متينى پيش خواهيم رفت.

 http://www.spac.irمنبع :

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 110
  • بازدید ماه : 125
  • بازدید سال : 281
  • بازدید کلی : 11,884
  • کدهای اختصاصی