مي دانيم که قرآن مجيد اصلي ترين منبع معارف و حقوق اسلامي است و لذا براي دستيابي به اصل و ريشه ي هر اصل، پيش از هر منبع و مأخذي بايد به قرآن مراجعه کنيم.
در قرآن مجيد، آيه اي که بر وقف و احکام فقهي آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولي مي توان از باب اولويّت با آيات مربوط به "احسان و انفاق "، " قرض الحسنه "، " تعاون "، " صدقه " به جواز و بلکه رجحان و استحباب وقف استدلال کرد؛ در کتاب ادوار فقه در اين باره آمده: درباره ي عطاياي منجزه مانند وقف و سکني و صدقه و هبه و غير اين ها فاضل چنين افاده کرده است: در قرآن مجيد آياتي مخصوص به اين امور نيست، ليکن آن چه به طور عموم بر فعل خيرات و تحريض آن ها دلالت دارد بر اين امور نيز دليل است، راوندي و معاصران از آن جمله سه آيه را در اين جا آورده اند:
1. «لن تنالوا البرّ حتّي تنفقوا ممّا تحبون و ما تنفقوا من شيء فان الله به عليم«؛ «شما هرگز به مقام نيکوکاران و خاصان خدا نخواهيد رسيد، مگر آن که از آن چه دوست مي داريد و بسيار محبوب است در راه خدا انفاق کنيد محققاً خدا بر آن آگاه است.«، (سوره آل عمران، آيه 92)
2. «... و ما تقدّموا لانفسکم من خير تجدوه عندالله هو خيراً و اعظم اجراً و استغفرالله انا الله غفور رحيم«؛ «و (بدانيد که) هر عمل نيک که براي آخرت خود پيش فرستيد، پاداش آن را نزد خدا بيابيد، و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است) از متاع دنيا بسي بهتر و بزرگ تر است، دائم از خدا به دعا آمرزش طلبيد که خدا بسيار آمرزنده است. (سوره مزمّل، آيه20)
3. «ليس البرّ ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البرّ من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبييّن و آتي المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب و اقام الصلوه و آتي الزکوه الموفون بعهدهم اذات عاهدوا و الصابرين في الباساء و الضراء و حين الباس اولئک الذين صدقوا و اولئک هم المتقون«؛ «نيکي فقط به اين نيست که صورت خود را به سوي مشرق و مغرب کني؛ بلکه نيکو کار کسي است که به خدا و روز رستار خيز و فرشتگان و کتاب آسمانـي پيامبران ايمان آورده و مال خود را با تمام علاقه اي که به آن دارد، به خويشان و يتيمان و مسکـينان و در راه ماندگان و سائلان و بردگان انفاق مي کتد و نماز را برپا مي دارد و زکتات مي دهد و به عهد خود در وقتي که عهـدي بستند وفـا مي کنند و در برابر محروميّت ها و بيماري ها و در ميدان جنـگ، استقامت به خرج مي دهند. اينـان کساني هستند که راست مي گويند و اينان هستند پرهيزگاران.«، (سوره بقره، آيه177)
علاوه بر اين ها آيه ي 46 از سوره ي کهف که مي فرمايد: «المال و البنون زينه الحيوه الدنيا و الباقيات الصّالحات خير عند ربّک ثواباً و خير امـلاً«؛ «مال و فرزندان زينت حيات دنياست و (ليکن) اعمال صالح که تا قيامت باقي است (مانند نماز و تهجّد و ذکر خدا و صدقات جاري چون بناي مسجد و مدرسه و موقوفـات و خيرات در راه خدا) نزد پروردگـار بسي بهتر و عاقبت آن نيکوتر است«. و نيز آيه 76 از سوره مريم «و يريد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصّالحات خير عند ربّک ثواباً و خير مرداً.«؛ «و خدا بر هدايت هدايت يافتگان مي افزايد و اعمال صالحي که اجرش نعمت ابدي است نزد پروردکار تو بهتر (از مال و جان فاني دنيا) است هم از جهت ثواب الهي و هم از جهت حسن عاقبت اخروي.«؛ چنان چه به زودي اين آيات مورد بحث قرار مي گيرد.
وقف عملي است که، صالح و باقي و مصداق روشني است از تعاون و تعاضد و انفاقي است، عاري از منّت و احساني است خالي از اذيّت و به دور از تحقير شخصيّت ديگران و تصدّقي است دائمـي و مستمر و بدون ريا و وامي است بدون اضطراب باز پرداخت و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت که از طريق آن، با کنز اموال و تکاثر و بروز اختلافات طبقاتي فاحش، به نحو معقولي مبارزه مي شود و برگ سبزي است که به گور فرستاده مي شود، پرونده ي افراد بشر معمولاًبا مرگ آنان مختومه مي شود ولي پرونده ي واقفان مؤمن هميشه باز است و از ثواب وقف برخوردار مي شوند دوام و بقاي عين موقوفه و جاري شدن عوائد آن در اجتماع، موجب مي شود که نام واقف نيز مخلد شود و واقف به يک نوع " خلود و بقا " دست يابد.
پس مي توان گفـت که وقـف با عنايت روح قـرآن، نه تنهـا جايز است، بلکـه در مـواردي و در حالاتي، راجح و مستحب نيز مي باشد.
منبع سايت : حوزه