loading...
افق (آينده ايران..)
بيشه بازدید : 50 دوشنبه 02 مرداد 1391 نظرات (0)

مي دانيم که قرآن مجيد اصلي ترين منبع معارف و حقوق اسلامي است و لذا براي دستيابي به اصل و ريشه ي هر اصل، پيش از هر منبع و مأخذي بايد به قرآن مراجعه کنيم.
در قرآن مجيد، آيه اي که بر وقف و احکام فقهي آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولي مي توان از باب اولويّت با آيات مربوط به "احسان و انفاق "، " قرض الحسنه "، " تعاون "، " صدقه " به جواز و بلکه رجحان و استحباب وقف استدلال کرد؛ در کتاب ادوار فقه در اين باره آمده: درباره ي عطاياي منجزه مانند وقف و سکني و صدقه و هبه و غير اين ها فاضل چنين افاده کرده است: در قرآن مجيد آياتي مخصوص به اين امور نيست، ليکن آن چه به طور عموم بر فعل خيرات و تحريض آن ها دلالت دارد بر اين امور نيز دليل است، راوندي و معاصران از آن جمله سه آيه را در اين جا آورده اند:
1. «لن تنالوا البرّ حتّي تنفقوا ممّا تحبون و ما تنفقوا من شيء فان الله به عليم«؛ «شما هرگز به مقام نيکوکاران و خاصان خدا نخواهيد رسيد، مگر آن که از آن چه دوست مي داريد و بسيار محبوب است در راه خدا انفاق کنيد محققاً خدا بر آن آگاه است.«، (سوره آل عمران، آيه 92)
2. «... و ما تقدّموا لانفسکم من خير تجدوه عندالله هو خيراً و اعظم اجراً و استغفرالله انا الله غفور رحيم«؛ «و (بدانيد که) هر عمل نيک که براي آخرت خود پيش فرستيد، پاداش آن را نزد خدا بيابيد، و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است) از متاع دنيا بسي بهتر و بزرگ تر است، دائم از خدا به دعا آمرزش طلبيد که خدا بسيار آمرزنده است. (سوره مزمّل، آيه20)
3. «ليس البرّ ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البرّ من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبييّن و آتي المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب و اقام الصلوه و آتي الزکوه الموفون بعهدهم اذات عاهدوا و الصابرين في الباساء و الضراء و حين الباس اولئک الذين صدقوا و اولئک هم المتقون«؛ «نيکي فقط به اين نيست که صورت خود را به سوي مشرق و مغرب کني؛ بلکه نيکو کار کسي است که به خدا و روز رستار خيز و فرشتگان و کتاب آسمانـي پيامبران ايمان آورده و مال خود را با تمام علاقه اي که به آن دارد، به خويشان و يتيمان و مسکـينان و در راه ماندگان و سائلان و بردگان انفاق مي کتد و نماز را برپا مي دارد و زکتات مي دهد و به عهد خود در وقتي که عهـدي بستند وفـا مي کنند و در برابر محروميّت ها و بيماري ها و در ميدان جنـگ، استقامت به خرج مي دهند. اينـان کساني هستند که راست مي گويند و اينان هستند پرهيزگاران.«، (سوره بقره، آيه177)
علاوه بر اين ها آيه ي 46 از سوره ي کهف که مي فرمايد: «المال و البنون زينه الحيوه الدنيا و الباقيات الصّالحات خير عند ربّک ثواباً و خير امـلاً«؛ «مال و فرزندان زينت حيات دنياست و (ليکن) اعمال صالح که تا قيامت باقي است (مانند نماز و تهجّد و ذکر خدا و صدقات جاري چون بناي مسجد و مدرسه و موقوفـات و خيرات در راه خدا) نزد پروردگـار بسي بهتر و عاقبت آن نيکوتر است«. و نيز آيه 76 از سوره مريم «و يريد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصّالحات خير عند ربّک ثواباً و خير مرداً.«؛ «و خدا بر هدايت هدايت يافتگان مي افزايد و اعمال صالحي که اجرش نعمت ابدي است نزد پروردکار تو بهتر (از مال و جان فاني دنيا) است هم از جهت ثواب الهي و هم از جهت حسن عاقبت اخروي.«؛ چنان چه به زودي اين آيات مورد بحث قرار مي گيرد.
وقف عملي است که، صالح و باقي و مصداق روشني است از تعاون و تعاضد و انفاقي است، عاري از منّت و احساني است خالي از اذيّت و به دور از تحقير شخصيّت ديگران و تصدّقي است دائمـي و مستمر و بدون ريا و وامي است بدون اضطراب باز پرداخت و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت که از طريق آن، با کنز اموال و تکاثر و بروز اختلافات طبقاتي فاحش، به نحو معقولي مبارزه مي شود و برگ سبزي است که به گور فرستاده مي شود، پرونده ي افراد بشر معمولاًبا مرگ آنان مختومه مي شود ولي پرونده ي واقفان مؤمن هميشه باز است و از ثواب وقف برخوردار مي شوند دوام و بقاي عين موقوفه و جاري شدن عوائد آن در اجتماع، موجب مي شود که نام واقف نيز مخلد شود و واقف به يک نوع " خلود و بقا " دست يابد.
پس مي توان گفـت که وقـف با عنايت روح قـرآن، نه تنهـا جايز است، بلکـه در مـواردي و در حالاتي، راجح و مستحب نيز مي باشد.

منبع سايت : حوزه

بيشه بازدید : 80 دوشنبه 02 مرداد 1391 نظرات (0)

چنان که در آيـات و روايات متعدّد استفاده مي شود مطلـوب اسلام از توزيـع، مواسـات و ايثـار است. مقصـود از مواسات شرکت دادن ديگران در اموال خويش است، به گونه اي که همه، اعضاي يک خانواده مي باشند و تلاش مي کنند تا نيازهاي يکـديگر را بر طرف کـنند و مقصود از ايثار مقدّم داشتن ديگران بر خويشـتن مي باشد، يعني در مواردي که ديگران را بر خويش مقـدّم بدارند. و اين بالاتر از مواسات است. اسلام در نظـام توزيـع خويـش آن را هـدف عالـي خود قرار داده است. خداونـد در وصف انصار مي فرمايد: «و يؤثـرون علي انفسهم و لو کـان بهم خصاصه«؛ «ديگران را بر خويش مقدّم مي دارند، اگر چه خود مبتلا به فقر باشند.»(سوره حشر، آيه9 )
وقف از اين جهت که عموماً فلسفه ي وجودي آن تلاش براي رفع نياز ديگران است و در حقيقت واقف فقرا و محرومين را در روزي و معاش خود شريک مي کند و قسمتي از اموالي را که خداوند به وي ارزاني داشته است در جهت مصالح آن ها قرار مي دهد بنابرين نقش وقف دراسلام از مهم ترين بحث هاست و در قرآن کريم نيز از اين موضوع به قشنگي ياد کرده است. از طرف ديگر وقف يک نوع صدقه است و صدقات از اموري هستند که باعث " تزکيّه " مي شوند؛چه به صدقات واجب زکات گفته مي شود.زکات در قرآن گاهي به معني طهارت و پاکيزگي پامده است، مانند آيه 9 از سوره شمس: «و قد افلح من زکّها«؛ «نجات يافت ان کس که نفس را پاک کرد.»و نيز در جاي ديگري مي فرمائد: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکّهم بها و صلّ عليهم انّ صلواتک سکن لهم و الله سميع عليم«؛ «اي رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دريافت کن، تا بدان صدقات نفوس آن ها را پاک و پاکيزه سازي، و آن ها را به دعاي خير ياد کن که دعاي خير تئ در حق آنان موجب تسلّي خاطر آن ها مي شود و خدا شنوا و داناست. (سوره توبه، آيه 105). در اين آيه خداوند به پيغمبر (ص) دستور مي دهد براي پاک کردن مؤمنان از آلودگي حب دنيا از آن ها صدقه بگيرد طبيعي است چون انسان علاقمند به اموال خود مي باشد و به آن دلبستگي دارد، لذا گذشتن و دل کندن از مال در راه خدا موجب تزکيّه ي وي خواهد شد .
بنابرين به طور خلاصه مي توان گفت: وقف هم از جهت اين که نوعي مواسات و ايثار در توزيع، استو هم مواسات و ايثار هم موجب سفارش ائمه (ع) و تأکيد آن ها قرار داشته وهم به لحاظ اين که وقف يک نوع صدقه است و صدقات طبق نصّ صريح قرآن باعث تزکيّه و تطهير صدقه دهنده مي شود.

 

بيشه بازدید : 61 دوشنبه 02 مرداد 1391 نظرات (0)

از آن جا که طب و درمان یکی از نیازهای همیشگی به شمار می رود، واقفان به این امر همت گماشته، بیمارستانهایی را برای مسلمین وقف کردند. در حدود قرن چهاردهم هجری در بغداد، خوزستان، موصل، بصره و نیشابور بیمارستانهایی وجود داشت که این بیمارستان ها مرکز تعلیم و تعلّم طب بود. مخارج این بیمارستان ها معمولاً از درآمد موقوفاتی بود که برای آنها قرار داده بودند، و افرادی هم نیروی فکری و بدنی خود را وقف بیماران می کردند.  ناصر خسرو قبادیانی، اندیشمند قرن چهارم هجری بیمارستان بیت المقدس را چنین توصیف می کند: «وبیت المقدس را بیمارستانی نیک است و وقف بسیار دارد، و خلق بسیار دارد، و شربت دهند و طبیبات باشند که از وقف مرسوم بسیار دارد»

شیخ فضل الله همدانی، از مشاهیر اسلام، نیز املاک و درآمدهای فراوانی را وقف مردم کرد، از آن جمله موقوفات ربع رشیدی (در تبریز) بودکه در آنجا و مراحل و شرایطی برای تحصیل علم طب در این موقوفه حکمفرما بود: «شرط می رود که طبیبی حاذق ملازم آن باشد و رعایا را مداوا کند...و باشد که آن طبیب قادر باشد که درس طب دهد و متعلّم را همواره درس گوید...»

منبع سايت : پژوهشكده امام محمد باقر

 

بيشه بازدید : 43 یکشنبه 01 مرداد 1391 نظرات (0)

فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادهایی است که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال مورد نظر: (که غرض آفرینش انسان بوده است) به او داده است. یکی از جاهایی که «وقف» می تواند به طور فعّال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند، در بیان محو فقر و در نتیجه تأمین اجتماعی می باشد. مطالعه اجمالی تاریخ وقف این حقیقت را روشن می کند که نخستین انگیزه های واقفان برای مبادرت به وقف، نابودی فقر و محرومیت از جامعه مسلمین بوده است چنان که در تاریخ آمده است. قطعه زمینی از اراضی خیبر به عُمر رسید، عمر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و کسب تکلیف کرد. پیامبر (ص) فرمودند: می توانید اصل آن را صدقه بدهید که فروخته نشود، بخشیده نشود و به ارث منتقل نگردد. و عمر چنین کرد و عواید آن را برای فقرا، خویشاوندان، بردگان، در راه خدا مهمان و ابن سبیل قرار داد. و نیز در وقفنامه حضرت امیر (ع) بعد از حمد و ستایش خداوند متعال آمده است:

«علی ، عبدالله و امیرمؤمنان، دو مزرعه ابن نیزر و بغیبغه را برای فقرای مدینه و ابن سبیل صدقه قرار داد، تا خداوند روز قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دارد. فروخته نمی شود، بخشیده نمی شود، تا به دست وارث هستی  (خدا ) برسد».

 

به همان میزان که وضع مالی مسلمین بهبود پیدا می کرد در موقوفات هم از جهت کمّی و کیفی گسترش و تغییراتی حاصل می شد، به طوری که از تاریخ بدست می آید، در صدر اسلام، علاوه بر این که تعداد موقوفات معدود بوده، بیشتر برای رهایی فقرا از وضع سخت معیشتی آن زمان اختصاص داده شده است و به تدریج با فتوحات مسلمین و گسترش سرزمین های اسلامی و با سرازیر شدن ثروت کشورهایی مانند ایران، یمن و عراق و ... به بیت المال وضع زندگی مسلمانان بهبود پیدا کرد و همراه با آن فرصت بیشتری برای پرداختن به مستحباتی همچون «وقف» حاصل شد. و اکنون پس از چهارده قرن همچنان بهترین سیستم تأمین اجتماعی است که با استفاده از حسن نیکوکاری و وعده ثروت در آخرت در بین مردم رواج دارد بدون اینکه هزینه ای برای بیت المال مسلمین داشته باشد.

منبع : سايت http://www.pajoohe.com

.

بيشه بازدید : 54 یکشنبه 01 مرداد 1391 نظرات (0)

 

در اين چند جمله مي خواهيم بحثي را درباره وقف و حمايت از كار و سرمايه ملي باز كنيم كه شايد برايتان جالب باشد، با توجه به اينكه شعار سال توليدملي، حمايت از كار و سرمايه انساني است پس براي تحقق آن چندين و چند راه ممكن و ميسر است كه از جمله آن، راهكارها وقف براي ايجاد كارگاه و كارخانه است.

بسياراند كساني که توانسته اند کارخانه و کارگاهی را بپا کنند تا علاوه بر اينكه چرخ صنعت کشور پررونق تر و پرشتاب تر شده ونياز كشور به بيگانگان قطع مي شود ،موجب اشتغالزايي نيز مي گردد.

اما زيباتر از اين زماني است كه اين همت ونوعدوستي، رنگ خداپسندانه جاودانگي به خود گيرد و با وقف بخشی از صنعت خود برای رفع مشکل بیکاری مدال پرافتخار واقف شدن را بر گردن آويزد.

انسان آخرت انديش مي داند اين وقف چه ثمرات ارزشمندي در دنيا و آخرت دارد. پس چرا با يك تير چند نشان را نزند؟

يكي از ثمرات پربار اين كار اين است كه مي توان با ايجاد زمينه اشتغال و كسب درآمد، عده اي كه به خاطر بيكاري و فقر مددجو هستند را به مددكار تبديل كرد. درست مثل اينكه به جاي چيدن و هديه دادن يك گل، بذرش را ببخشي تا ديگران به تكثير آن بپردازند و از طراوت و زيبايي آن بهره ببرند. در واقع گلچين تبديل به گلكار و پرورش دهنده گل مي شود.

تصورش كنيد زمينه اي فراهم شودكه عده اي به جاي اينكه سر به زير افكنده و با شرم و حيا و با هزار سختي و مشقت بخواهند از كسي كمكي دريافت كنند، با عزت و آرامش به كار و توليد و كسب درآمد بپردازند و دست ديگران را نيز بگيرند؛ چه بركاتي دارد؛شما قدري تفكر و تامل كنيد!شما كه اهل كار خير و گره گشايي هستيد،چرا نيت خير را با عمل جاودانه پيوند نزنيد؟!

بيشه بازدید : 57 شنبه 31 تیر 1391 نظرات (0)

فرهنگ در معنای کلی آن، به "شیوه ی زندگی افراد یک جامعه" تعبیر می شود. این شیوه ی زندگی، در چارچوب نظام های معنا-بخشی مطالعه می شود که رفتارها، اندیشه و احساسات افراد جامعه را شکل و سمت و سو می بخشد، و مشتمل است بر زبان، ارزش ها، نگرش ها، هنجارها و تکنولوژی به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده ی فرهنگ با بعد مادی و غیر مادی آن. ساختار فرهنگی ایران با توجه به تنوع تاریخی قومی، زبانی، مذهبی و ایدئولوژیکی که در مورد افراد این جامعه سراغ داریم ساختاری با خصلت " تکثرگرایی" و "چندفرهنگی گرایی-" است. فرهنگ ایرانی متشکل از خرده فرهنگ های متعدد و متنوعی است. به همه ی این ها باید تفاوت های فرهنگی" میان نسلی" را نیز افزود چرا که "خرده فرهنگ" جوانان ما - که بنا به معیارهای کمی، سهم قابل توجهی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند - در واقع، فرهنگی در دل فرهنگ کلی جامعه است که ارزش ها و هنجارها و رویه ها و رفتارهای خاص خود را دنبال می کند. برای درک الگوها و ارزش ها و آرمان های خرده فرهنگ جوانان امروز ما، می بایستی ایشان را موضوع مطالعات جامعه شناختی و فرهنگی قرار داد.

الگوهای فرهنگی که امروز در میان جوانان ما وجود دارد چه نوع الگویی است و چه ویژگی هایی دارد؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید شناختی از اصطلاح الگوی فرهنگی به دست داد. الگوهای فرهنگی، در مقایسه با عادات اجتماعی که در هر جامعه ریشه دارتر هستند، گذرا و مقطعی تلقی می شوند، همیشه و همواره مثبت و مفید به حساب نمی آیند و ممکن است در بین کلیه ی افراد جامعه عمومیت یا مطلوبیت نداشته باشند یعنی به اصطلاح همه-گیر نشوند. برخی اوقات، ممکن است دولت ها تلاش کنند که الگوی فرهنگی خاصی را رواج دهند مثلاً در خصوص آرایش مو یا نوع پوششی که برای جوانان مطلوب تلقی می کنند، یا گروه های مذهبی خاصی ممکن است الگوی فرهنگی خاصی را مطابق با صلاحدید خود ترویج کنند که در بازه های زمانی خاصی مورد استقبال قرار بگیرند یا در بلندمدت با طرد از سوی افراد هدف مواجه شوند.

الگوی فرهنگی جاری و حاضر در مورد جوانان ما به نظرم متاثر از خاستگاه ملی آن که معرف تنوع و چندفرهنگی گرایی گسترده و دیرین است، همان الگوی تکثرگرا و تنوع گرا است که از تغییرات ارزشی شتابنده در دنیای معاصر استقبال می کند. جوانان ما، گذشته از این که در پیشینه ی فرهنگی اجتماعی متنوعی که ویژگی ساختارفرهنگی ایرانی است رشد می کنند، امروزه در نتیجه ی گسترش وسایل ارتباط جمعی و ارتباطات در سطح جهانی در معرض ارزش ها و آشنایی با الگوهای فرهنگی بسیار متنوعی نیز قرار می گیرند که به اندیشه، احساسات، و رفتارهای شان شکل متنوعی می دهد. به عبارتی می توان گفت که "گروه های مرجع" ایشان یا به عبارت جامعه شناختی آن "هنجارفرست ها"ی ایشان، بسیار متکثر شده است. ایشان، امروزه، هم از تاریخ و فرهنگ ریشه دار ایران تغذیه می شوند، و هم از پویایی و تحولات فرهنگ جهانی بهره می برند. این امر باعث می شود آن همشکلی و همرنگی یا به عبارتی، یکدستی، که در دهه های قبل مشاهده می شد- یعنی زمانی که مثلا دسترسی به رسانه های جمعی اینقدر فراگیر نبود و افراد تا این حد در معرض مواجهه با سبک های زندگی متنوع در سطح جهانی نبودند- دیگر در میان نسل جوان امروز ملاحظه نشود. جوان ایرانی امروز، نه "کپی برابر اصل"ی از پدر خود است، نه الزاماً کپی همسایه ی خود، نه هم کیش خود، نه هم مذهب خود، و نه حتی رونوشتی از افراد هم- نسل خود! هنگامی که بخواهیم سنخ شناسی از جوانان ایرانی به دست دهیم با مشکلات بسیاری مواجه می شویم.

زیر-مجموعه هایی که جوان ایرانی امروز را نمایندگی می کند، از تنوع فراوانی برخوردار است: جوان ایرانی، هم اهل علم است هم اهل ایمان، هم مذهبی است، هم سست- ایمان، هم سنتی است، هم متجدد، هم روشنفکر است، هم واپس گرا، هم سیاسی است، هم از سیاست گریزان، هم مشارکت جو و مسئولیت پذیر است، هم آسان گیر و متساهل، همانقدر عاشق پیشه است که عاقل و عاقبت اندیش، هم دائیه های قومی و ملی دارد، هم مهاجرت-جو و پذیرای فرهنگهای دیگر است. جوان ایرانی همانقدر جنگاور است، که مسالمت پیشه، متفکر است، که هنرمند ، که سخنور، که جوینده ی دانش، که مرد بازار و معامله، که سیاستمدار، که فعال سیاسی و اجتماعی و همانقدر مردان را نمایندگی می کند که زنان را. جوان ایرانی در ماه رمضان روزه می گیرد و در فصل عزاداری در مراسم باشکوهی که خود برپا می کند حضور فعال دارد در عین این که سبک خاص خود را در برگزاری همین مراسم بدعت می گذارد، پوشش و آرایش موی او نمایانگر جوان پایبند مراسم مذهبی سنتی آنچنانکه پدران او می شناختند یا شناخته می شدند نیست، او روایت "خاص خود" را از پایبندی اش به مذهب دارد!

به نظر شما تحولات اقتصادی اجتماعی در سطح جامعه چگونه بر رفتارهای جوانان تاثیر گذاشته است؟ بی شک تحولات در سطح نهاد های خاص در جامعه ی ما نیز بر روند تحولات خرده فرهنگ جوانان ما تاثیر می گذارد، مثلا تحولات قابل توجهی که ملت ایران در سطح نهادهای سیاسی، اقتصادی، و دینی تجربه و مشاهده کرده است، خواهی نخواهی بر روند گرایشات و رویه های رفتاری و جهان بینی و مسیر زندگی ای که ایشان برای خود ترسیم می کنند تاثیر می گذارد. جوان امروز منتظر تصمیم گیری دیگران برای خود نمی ماند، عملکردش مستقل تر از نسل های قبل به نظر می رسد، و به راحتی تن به دستورالعمل ها و تعیین تکلیف هایی که به او تحمیل بشود نمی دهد. از گذشته درس می گیرد و جسارت این را دارد که برای آیندگان تعیین تکلیف کند.

ویژگی بارزی که بتوان گفت جوانان امروز ایران را از نسل های قبل متمایز می کند کدام است؟ شاید مهمترین ویژگی قابل ذکر با توجه به آنچه گفتم، در خصوص جوانان ایرانی که در رفتار های اجتماعی فرهنگی و سیاسی ایشان بروز و تجلی پیدا می کند، این است که جوان ایرانی، و رفتارهایش، دیگر مانند قبل "پیش بینی- پذیر" نیست. این به نظرم معضلی است که سیاستگذاران یا مسئولین جامعه ی امروز با آن دست به گریبان اند. به ویژه زمانی که با نسل سومی ها، نسل چهارمی ها و .. سروکار پیدا می کنند. نسل جوان امروز، در جامعه ای هوشمند تر و مطلع تر پا به عرصه ی اجتماع می گذارد، امکانات آموزشی و تحصیلی فراوان تر است، دسترسی به منابع کسب اخبار، و علم و آگاهی وسیع تر شده است، و در نتیجه، سطح توقعات و انتظارات شان بالاتر است و با هوشمندی بیشتری وقایع و جریانات جاری در جامعه را نظاره می کنند. افق دید جوانان امروز وسیع تر شده است. جوان امروز مرزها را در می نوردد، نگاهی به عرصه ی چشمگیر فعالیت و حضور جوانان در سطح رسانه های غیر رسمی گویای این حدت و شدت و پویایی اندیشه و تعامل گرایی و مشارکت طلبی جوانان امروز ماست. فضای مجازی امروز با تکیه بر تکنولوژی پیشرفته ی رسانه های مدرن، که فضای عمل جوانان را گسترش داده است به خوراک مطالعاتی و تحقیقاتی جامعه شناسان، و علمای مطالعات فرهنگی و مطالعات جوانان ایران تبدیل شده است، در جهت کسب شناخت در زمینه ی روحیات و تجربیات و آرمان های نوپدید نسل جوان امروز ایران. چنین فضای پویای رسانه ای را در کمتر جامعه ای در منطقه یا در سطح آسیا سراغ دارم.

منبع : روزنامه شرق / 89/11/06

بيشه بازدید : 82 شنبه 31 تیر 1391 نظرات (3)

نیروی انسانی یکی از اساسی ترین شاخص های توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود. عامل نیروی انسانیِ متخصّص و ماهر است که باعث پیشرفت سازمان ها یا کشورها و بهره وری بهینه از امکانات و منابع کشورها میشود ؛ زیرا نیروی مدیر و مدبّر است که می تواند منابع دیگر (از قبیل منابع معدنی و زیرزمینی، منابع مالی، سرمایه ای و پولی، تجهیزات و ماشین آلات و ابزار تولید و اطلاعات) را به کار گیرد. متأسفانه هنوز اهمّیت و جایگاه نیروهای متخصص و حرفه ای در کشورهای جهان سوم، جا نیفتاده است.

سرمایه «نیروی انسانی متخصّص»، تنها سرمایه ای است که نمی توان مانند منابع فیزیکی دیگر، مقدار دقیق پولی آن را محاسبه کرد. لذا با مهاجرت نخبگان، به شدّت، قدرت مدیریت و حاکمیت کشور، کاهش یافته، و امور جامعه به نحو مطلوب، اداره نخواهد شد.البته پدیده مهاجرت به خودی خود، امری ناپسند نیست ؛ چرا که نگاه درست به آن و بهره گیری شایسته از توانایی های مغزهایی (اندیشه هایی) که خارج می شوند، می تواند دستاوردها و منافع فراوانی برای کشور مبدأ در پی داشته باشد. بنابراین، چنین پدیده ای، هم «فرصت» و هم «تهدید» محسوب می شود.

مهاجرت بین المللی نخبگان که در شرایط جهانی امروز، گریزی از آن نیست، چنانچه به صورت چرخشی و در وضعیتی تعامل گونه، داد و ستدی و تعادلی باشد، سرشار از فواید است و می تواند در انتقال دانش فنی، انتقال و تبادل دستاوردهای ارزشمند علمی و فرهنگی و تجارب گران سنگ ملت ها و جوامع بشری مفید واقع شود؛ اما مهاجرت یک سویه، بی بازگشت و فرارگونه نخبگان که با اصطلاح فرار مغزها از آن تعبیر می شود، در واقع، یک فاجعه و ضایعه ملّی است که کشور مبدأ را از شمار زیادی از بهترین سرمایه های خود، محروم می کند، تا آن جا که تدریجا برای اداره امور روزمره و مدیریت دولت و نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیز همچون دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، دچار فقر و نا به سامانی و بحران خواهد شد.

باید به جای در حصار کردن اندیشه مندان و یا محدود کردن آنان و ایجاد تنگناهای مختلف برای آنها، به دنبال افزایش قابلیت ها و توانایی ها و ایجاد محیطی سالم در داخل کشور باشیم، که تنها این گونه می توانیم به شکوفایی اقتصاد مملکت، رشد مدیریت و افزایش در تولید و صدور کالاهای غیرنفتی و کاهش وابستگی کشور به نفت باشیم.

ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد، حدود 25% از کل ایرانیان تحصیل کرده هم اکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند. طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، سالانه بین 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام می‌کنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین 91 کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را از آن خود کرده‌است. در سال 1388 وزارت علوم ایران اعلام کرد از ابتدای انقلاب 1357، از میان 12هزار دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتند 400 نفر باز نگشته‌اند و همچنین 60 هزار دانشجوی ایرانی خارج از ایران تحصیل می‌کنند.طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، 15 درصد است.

علل اصلی جذب شدن نخبگان ایرانی را به مراکز علمی سایر کشورها را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

• بی توجهی به ماهیت علم: در ایران آن قدر که در رسانه‌ها از ورزشکاران تجلیل می‌شود، به چهره‌های علمی، استادان برجسته و دانشمندان توجه نمی‌شود.

• بی توجهی به پژوهش:یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به کشور آمریکا می‌کشاند، عامل امکانات تحصیلی ـ تحقیقی و اعطای کمک‌های تحصیلی و رفاهی است. در سال‌های پس از انقلاب ایران، تعداد دانشگاه‌های داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدوّنی و یا تناسب رشته‌ها با مشاغل، گسترش یافته‌اند و توجّه بیشتر به سمت معیارهای کمّی بوده‌است تا کیفی. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش‌های سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان، به دنبال داشته‌است.

دانشجو

• عوامل اقتصادی:

مسلّما یکی از عوامل اساسی که اکثر فرزانگان را جذب کشورهای دیگر می‌کند، عوامل اقتصادی و فقر است. وقتی که میزان حقوق یک متخصص در خارج، ده‌ها برابر حقوق همان شخص در ایران است، مسلما بعضی از متخصصان به فکر مهاجرت به آن کشور خواهند بود.

• عوامل سیاسی و قانونی: از عوامل دیگر مهاجرت، کافی نبودن مصونیت‌های سیاسی و اجتماعی جهت اظهار نظرهای علمی و نیز حاکمیت گروه‌های سیاسی (به جای علمی) بر دانشگاه‌ها و مراکز علمی و همچنین بی ثباتی یا قدیمی بودن قوانین در بُعد اجرایی، و از لحاظ قضایی، طولانی بودن دادرسی در سیستم قضایی ایران است.

• عدم شایسته سالاری: واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقد صلاحیت و یا کم صلاحیت، واگذاری مشاغل بر اساس رابطه، عدم تطابق شغل با تخصص در رشته افراد، بوروکراسی (کاغذ بازی) دولتی و انحصاری شدن مشاغل، از دیگر عواملی هستند که به مهاجرت نخبگان از کشور، کمک کرده‌است.

• انحصارات دولتی: یکی دیگر از عوامل مهاجرت نخبگان انحصارات دولتی است. به طوری که در سال‌های پس از انقلاب، از طرفی دولت به دلیل کوچک سازی، از جذب نخبگان سر باز زده‌است و از طرف دیگر روند واگذاری فعالیت‌های کشور به بخش خصوصی به کندی پیش رفته‌است.

• میزان امید به آینده: هرچه امید به آینده، بیشتر باشد، میزان مهاجرت کمتر می‌شود. امید به آینده جوانان در رابطه با شغل آینده شان، میزان درآمد آنها، توانایی تشکیل زندگی، ازدواج، خرید مسکن، و... تأثیرگذارند و سرانجام امنیت کشور نیز در فرار مغزها بی تأثیر نیست. افراد، معمولاً جذب کشورهایی می‌شوند که از لحاظ جذابیت و امید به آینده روشن، اطمینان بیشتری داشته باشند.

آسیب های  فرار مغزها در یك كشور در حال توسعه این چنین است:

• خالی شدن كشور از نخبه ها و مخترعین .

•  عقب افتادگی كشور از لحاظ علم .فن .فناوری .صنعت جدید.

•  خروج  ژن های نخبه و تكثیر ژنها در كشورهای میزبان .

•  فقیر شدن كشور و وابسته تر شدن به جوامع پیشرفته .

•  افزایش بیكاری در كشور.

•  كاهش نیروهای علمی ،فكری ،فرهنگی و واگذار كردن امور مهم كشوربه افراد با توانایی  كمتر و پائین تر .

به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش‌های سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان، به دنبال داشته‌است.

راه حل های پیشنهادی

اوّلین راه حل، این است که شرایط مادّی لازم را برای آنان فراهم نمود و محیطی آرام و مطمئن و شاداب برای آنها ایجاد کرد. علاوه بر این، شرایط مادّی را به گونه ای فراهم کنیم تا افرادی که رفته اند، برگردند.

راه حل دیگر این است که باید از تخصّص، مهارت و سرمایه آنها استفاده کرد. وجود انجمن های تخصصی و برپایی سمینارها در دستیابی به این هدف، بسیار موثر خواهد بود.

جذب پیشگیرانه، راه حل کارآمد دیگری است که هدف آن، درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه وخارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند ؛ بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کنند و در سخت ترین شرایط، بمانند و کار کنند.

علاوه بر موارد یاد شده: اصلاح سیستم آموزشی و پژوهشی کشور از مقطع ابتدایی تا پایان دانشگاه ؛ تلاش در جهت تربیت نیروهای انسانی خلاّق، تصمیم گیرنده، محقق و حلاّل مشکلات ؛ ترویج فرهنگ تحقیق و پژوهش در کشور و اجرا کردن نتایج تحقیقات ؛ تخصیص دادن فرصت های شغلی به شایستگان و اجرای نظام شایسته سالاری ؛ پیوند زدن مراکز آموزشی و پژوهشی به صنعت و نهادهای تولیدی و خدماتی ؛ و سرانجام، اجرا کردن برنامه های عملی برای احترام به شخصیت دانشمندان و نخبگان و ایجاد بستری مناسب جهت رشد و بروز خلاّقیت های آنان.

در پایان باید اذعان کرد که هرگونه رفتن صاحبان دانش و اندیشه« فرار مغز» نیست ؛ بلکه می تواند هجرت باشد؛ همان هجرتی که عقل و دین توصیه می کنند. بسیاری از آنها سرانجام به کشورشان برخواهند گشت. آنها عمدتا علاوه بر دلایل ذکر شده در بالا، به دلیل کمبود امکانات و ظرفیت های علمی در داخل کشور به مهاجرت اقدام می کنند. در حقیقت، این فرزانگان، به دنبال دستیابی به ابزارهای مناسب تری برای خدمات انسانی، تولید علم و گستردن اندیشه خود هستند. لذا، باید به جای در حصار کردن اندیشه مندان و یا محدود کردن آنان و ایجاد تنگناهای مختلف برای آنها، به دنبال افزایش قابلیت ها و توانایی ها و ایجاد محیطی سالم در داخل کشور باشیم، که تنها این گونه می توانیم به شکوفایی اقتصاد مملکت، رشد مدیریت و افزایش در تولید و صدور کالاهای غیرنفتی و کاهش وابستگی کشور به نفت باشیم.

منبع : تبيان

بيشه بازدید : 52 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)

لازمه امید، عمل کردن و حرکت کردن به سوی آینده است و إلاّ صِرف امید بدون حرکت و پویایی، خوش خیالی است و مطلوب و پسندیده نیست. امید، آن نوع از خوش بینی به آینده است که منشأ پویایی و حرکت به سوی آینده ای روشن باشد.

جامعه اگر به سه نیاز جوان، پاسخ مثبت بدهد و خانواده هم نقش مؤثر خود را ایفا کند، کمک بزرگی به امیدواری او کرده است:

الف) شغل: اگر ساختار جامعه طوری باشد که هر جوان بتواند برای اداره کردن زندگی خود، مشغول به کار باشد و شغلی داشته باشد، این در داشتن امید به آینده بسیار مؤثر است و لذا وقتی که جوان، مشغول به کار و فعالیت شد و سرگرم ایفای نقش خود در جامعه شد، روحیه امید در وی افزایش می یابد ؛ اما اگر جامعه نتوانست به این نیاز ضروری وی پاسخ متناسب بدهد، این جوان بیکار، دچار ناامیدی می شود و جوانان بیکار و ناامید، آسیب جدّی برای اجتماع خود به وجود می آورند.

ب) ازدواج: اگر محیط پیرامون جوان (مخصوصا خانواده و نزدیکان جوان)، بتوانند او را در یک ازدواج خوب و موفقیّت آمیز، یاری و راهنمایی کنند تا بتوانند زندگی شیرین و با طراوتی داشته باشد، این، نقش بسیار خوبی در امید به آینده جوان دارد. تشکیل خانواده، جوان را «مسئول» بارمی آورد و به او برای پیشرفت های علمی و کاری و فکری، انگیزه می دهد. به علاوه، خانواده، پایگاه تربیت اخلاقی و خودسازی شخصیتی است که همه اینها زمینه های امیدواری اند.

ج) پیشرفت: فراهم شدن امکان پیشرفت برای همه اقشار و طبقات جامعه و شایسته سالاری در همه سطوح و فراهم بودن امکان رشد استعدادها و ظهور خلاقیت ها و عرضه اندیشه ها و آثار و... برای همه شهروندان، تأثیر بسزایی در افزایش امید دارد. نبودن تبعیض در سطح جامعه و کشور، خود به خود، امید آفرین است. ریشه تفاوت و تبعیض، در کبر و برتری طلبی افراد یا طبقات است. اگر در جامعه تبعیض وجود داشته باشد، آن جامعه از همبستگی و وفاق ملی تهی است و جوانان خود را از هرگونه پیشرفتی در آینده مأیوس می کند.

پس جامعه اگر بستری را مهیّا کند که در بهره گیری از امکانات آن، تبعیضی نباشد و همچنین در ایجاد شغل و ازدواج خوب و متناسب با شخص، قدم های مؤثری را بردارد، در ایجاد و افزایش امید در نسل جوان، کمک مؤثّری کرده است.

به امید روزی که همه جوانان کشور، امید به آینده ای روشن داشته باشند.

منبع : سايت حوزه

بيشه بازدید : 48 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)

امید برای هر کسی خوب و مطلوب است امّا برای جوان، مطلوب تر و لازم تر؛ چرا که جوانِ بدون انگیزه و نشاط و امید مثل جسد بدون روح است. امید همانند روح در بدن جوان است.

1) توکل به خداوند: جوانی که در همه کارها عامل اصلی را خداوند بداند و بفهمد که او اگر بخواهد هر کاری شدنی است، آن گاه دیگر دل به عامل های دیگر نمی بندد و امید در او تقویت می شود ؛ چرا که خداوند، منبع قدرت بی نهایت است و دوستان خویش را تنها نخواهد گذاشت. لذا با توکل به پروردگار، در هر کاری امید به موفقیّت در آن کار، افزایش پیدا می کند. و این توکل، شاخص مهمّی در تقویت امید است.

2) گرایش به معنویت: همواره انسان ها در جامعه مشاهده می کنند که افرادی که گرایش به معنویت دارند و به یاد خدا و معاد هستند، آنها بیشتر امید به کارها و امید به آینده خود دارند.

جوانانی که به پوچی و بی هدفی می رسند، کسانی اند که اصلاً به یاد خداوند نیستند و به معنویات توجهی ندارند لذا پس از مدّتی بی انگیزه و پریشان و ناامید می شوند و در نتیجه، دیگر زندگی و پیشرفت خود را غیرممکن و یا پوچ و بی ارزش می شمارند. بنابر برخی پژوهش های روان شناسی معاصر، یکی از عوامل مؤثری که در افزایش امید، نقش زیادی دارد، همین گرایش به معنویات و یاد خداست؛ چرا که با یاد خدا دل ها آرام و امیدوار می شود. اصولاً پذیرش حضور خداوند در زندگی، موجب پایبندی به اخلاق و وجدان است.

3) اعتماد به نفس: افرادی که در کارهای خود اعتماد به نفس دارند و خودباورند، اینها از امید بیشتری بهره مندند. اعتماد به نفس یعنی انسان با تکیه بر اراده خود کارهای خویش را انجام بدهد. رابطه اعتماد به نفس و امید، رابطه ای دوسویه است ؛ یعنی از یک طرف اعتماد به نفس در افزایش امید مؤثر است و از طرف دیگر، امید زیاد داشتن، سبب اعتماد به نفس بیشتر می گردد.

4) محیط و خانواده: خانواده و محیط پیرامون، اگر از محیط های سالم و با نشاط و برخوردار از امید باشد، طبعا این امید و انگیزه، به جوان هم سرایت می کند. نقش خانواده و محیط را در شخصیت جوان نمی توان نادیده گرفت و درصد بالایی از تأثیر را همین محیط و خانواده در شکل گیری امید و افزایش آن دارد.

5) پرهیز از زشتی ها: یکی از کارهایی که باعث ناامیدی، نا آرامی و بی هدفی در زندگی می شود، گناه کردن است، مخصوصا وقتی که شخص، اصرار بر گناه داشته باشد و زیاد مرتکب گناه شود، که این، باعث تیرگی دل و ناامیدی تدریجی می شود ؛ زیرا احساس می کند تمام راه ها را بر روی خود بسته و دیگر راهی برای نجات ندارد. لذا یکی از مهم ترین عواملی که موجب می شود ریشه ناامیدی در انسان خشک شود، گناه نکردن است. پس مرتکب گناه نشدن، عامل مهمی در افزایش امید و آرامش یافتنِ وجدان و نشاط زندگی است. پایه و اساس هر کاری امید است و اگر این امید و انگیزه در کار نباشد، هیچ کسی شروع به فعالیت و کار نمی کند.

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که: «امید، رحمت خدا برای امت من است. اگر امید نبود، مادری فرزند خود را شیر نمی داد و کسی درختی نمی کاشت».

از این حدیث، استفاده می شود که امید، منشأ هر پویایی و پیشرفتی در زندگی انسان است. امید را باید عنایتی و رحمتی از ناحیه خدا دانست ؛ نعمت بزرگی که خوش بختانه در میان امّت اسلامی، ظهور بیشتری دارد.

برگرفته از :http://www.hawzah.net

بيشه بازدید : 51 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)

انسان در گردش گردونه روزگار با مشكلات عدیده و دست اندازهای جاده ‏پر پیچ و خم‎ ‎زندگی روبرو است. در این میان, عقل تنها چیزی كه به یاری ‏انسان می‌شتابد. عقل‎ ‎موهبتی الهی است كه وجه تمایز انسان از سایر ‏خلایق و موجودات شمرده می‌شود‎.

عقل‎ ‎انسان عاقل در توقف گاه هایی از تاریخ جلوه گر می‌شود. یكی از ‏این مواقف, به هنگام‎ ‎روبه رو شدن با حوادث است. آینده نگری یكی از ‏بهترین دلایل بر قوت عقل است. حدیث‎ ‎ذیل مهر تأییدی بر گفته ما است; ‏حضرت علی(ع) می‌فرماید: راهنماترین دلیل و نشانه‎ ‎بر انبوهی عقل, ‏حسن تدبیر است.(1)‏‎

مفهوم آینده نگری‎

الف) تعریف لغوی: آینده‎ ‎نگری تقریباً معادل لفظ تدبیر در عربی است. ‏‏(تدبیر در اصل از دَبْر (بر وزن ابر) به‎ ‎معنای پشت سر و عاقبت چیزی ‏است. بنابراین, تدبیر به معنای بررسی كردن عواقب كارها و‏‎ ‎مصالح را ‏سنجیدن و بر طبق آن عمل كردن است.(2‏)

ب) تعریف اصطلاحی: آینده نگری یعنی‎ ‎گسترش افق دید خود و دیدن ‏پشت پرده مسائل و هم چنین زمانی كه شخص در آن است; یعنی‎ ‎در ‏زمان حال, آینده را دیدن كه نتیجه آن, چاره اندیشی برای رخدادهای ‏احتمالی‎ ‎است‎.

 

ج) تعریف روایی: امام علی(ع) در بیان تعریف دوراندیشی می‌فرمایند: ‏‏(الحزم‎, ‎النظر فی العواقب ومشاورة ذوی العقول;3 دوراندیشی, نگاه كردن ‏به عاقبت‌های كار و‎ ‎مشورت كردن با خردمندان است). این دو بیت زیبا از ‏نظامی به نحوی مفهوم آینده نگری‎ ‎را روشن می‌كند‎.

در سر كاری كه درآیی نخست‏‎

رخنه بیرون شدنش كن درست‎

تا‎ ‎نكنی جای قدم استوار‎

پای منه در طلب هیچ كار‏

برگرفته از : http://www.taknaz.ir/news_detail_572.html

بيشه بازدید : 100 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)

در این جا لزوم آینده نگری را به‏‎ ‎كمك منابع بزرگ اسلامی بیان می‌كنیم‎.

 

الف) قرآن: رجوع به آیاتی در این زمینه هم‏‎ ‎چون: (ثم استوی علی العرش ‏یدبر الامر),4 (یدبر الامر یفصل الآیات),5 (یدبر الامر من‎ ‎السمأ الی ‏الارض)6 و… ما را به این نكته رهنمون می‌سازد كه تدبیر و آینده نگری از‏‎ ‎صفات قدسی و ربوبی حضرت حق است. این مهم با عقیده شیعه در ‏مسائل كلامی هم چون قضا و‏‎ ‎قدر, بدأ و دیگر مسائل بی ارتباط نیست‏‎.

 

ب) روایات: ائمه(ع) در گفتار و كردار‎ ‎این مسئله را تأكید كرده اند. حضرت ‏علی(ع) می‌فرماید: (اعقل الناس انظرهم فی‎ ‎العواقب; عاقل‌ترین مردم ‏كسی است كه نگاهش به عواقب امور بیشتر از دیگران‏‎ ‎باشد‎).

 

ج) ادعیه: در دعای معروف تحویل سال می‌خوانیم: (یا مدبر اللیل والنهار ‏یا‎ ‎محول الحول و الاحوال. همه این‌ها دلیل بر این است كه تعالیم اسلامی ‏به آینده نگری‎ ‎بسیار اهمیت داده است‎.

بيشه بازدید : 84 پنجشنبه 29 تیر 1391 نظرات (0)

‎ بی شك چگونگی نگاه جوان به زندگی و این‏‎ ‎كه از كدام دریچه به روزگار ‏نظر كند, در اعمال و رفتار او تجلی پیدا می‌كند. در این‎ ‎طریق اموری ‏هست كه در تعالی بخشیدن به زاویه دید انسان, مؤثر و اموری دیگر نیز ‏مانع‎ ‎هستند. تفصیل مطلب را در ذیل بیان می‌كنیم‎. الف) عوامل‎: ‎2. ‎مشورت‎: ‎انسان هیچ گاه به تنهایی نمی‌تواند با انبوه مشكلات دست ‏و پنجه نرم كند و در هیچ‎ ‎زمانی بی نیاز از یك مرشد و مشاوری مناسب ‏نیست. مولای متقیان علی(ع) می‌فرماید: (من‎ ‎استغنی بعقله ضلّ;10 ‏هركه به عقل خود اكتفا كند گم راه شود.) آری, به راستی گران‏‎ ‎بهاترین ‏كالاها (تجربه) با نازل‌ترین قیمت (یك خواهش) در دسترس تك تك افراد ‏بشر‎ ‎است, ولی كسی خواهان آن نیست‏‎. ب) موانع‎: 2- عجله: ما بارها پیامدهای شتاب كردن در انجام كارها را در زندگی ‏خویش‎ ‎دیده ایم. عجله, عاقبت امور را تباه می‌كند. آیةاللّه مشكینی ‏‏(حفظه الله) عجله‎ ‎نكردن در كارها را از نتایج تدبیر می‌داند و می‌گوید: ‏‏یكی از نتایج تدبیر, عجله‎ ‎نكردن در اقدام به امور است; اگر وقتشان ‏نرسیده باشد.(12) ثمرات آینده نگری‎ یكی از نویسندگان خطاب به خوانندگان چنین نوشته است‏‎:‎ تو, هم ‏می‌توانی ساخته تاریخ باشی و هم سازنده تاریخ, تا در كلاس تاریخ به ‏چه‎ ‎عنوان نشسته باشی; معلم یا شاگرد؟(13) آری, ما هم می‌توانیم ‏خمیری باشیم تا زمان به‏‎ ‎ما شكل دهد و هم می‌توانیم زمان را مسخر ‏خود كنیم و به آن حالت دهیم. شخص آینده نگر‎ ‎قطعاً در سر و سامان ‏بخشیدن به آینده از فردی كه فاقد چنین ارزشی است, موفق‌تر است‎. ‎آینده نگری غلبه بر مشكلات را آسان می‌كند‎. همان طور كه می‌دانیم رفتار و كردار‎ ‎انسان بستگی به تصمیم گیری او ‏دارد. این همان معنای اختیار انسان است, اما سرچشمه و‎ ‎منشأ تصمیم ‏چیز دیگری است, كه روایت ذیل صریحاً آن را بیان می‌كند. (اصل العزم‎, ‎الحزم و ثمرته الظفر;14 اساس تصمیم و اراده, دوراندیشی و نتیجه آن ‏پیروزی است). به‎ ‎راستی كه درخت اراده ریشه در خاك دوراندیشی دارد, ‏كه اگر خاك مساعد و مناسبی باشد‏‎, ‎میوه‌های پیروزی یك به یك به بار ‏خواهند نشست‎. از بزرگ‌ترین خطرات نبود آینده‎ ‎نگری, تحیر و ابهام است. شخصی كه آینده ‏نگر نیست, سرنوشت خویش را هم چون هیولایی‎ ‎تصور می‌كند كه به ‏انتظارش نشسته و می‌خواهد او را به كام خویش فرو برد. نداشتن‎ ‎بینشی گسترده و فراگیر, عاملی مهم در ایجاد مشكلات روانی هم چون ‏انزوا, عقده ای‎ ‎شدن, پرخاش گری است‏‎.‎ ملاك و معیار در آینده نگری‎ آینده نگری نیز مانند اكثر امور از قاعده‏‎ ‎خیرالامور اوسطها پیروی می‌كند. ‏مهم‌ترین ملاك در آینده نگری, اعتدال است. گاهی‎ ‎تأمل و به قول مردم ‏این پا و آن پا كردن, ناشی از ترس شخص از آینده می‌باشد. خارج‎ ‎شدن ‏از حد اعتدال, در آینده نگری آفاتی را نتیجه می‌دهد. گاهی انسان به ‏جای ترسیم‏‎ ‎آینده خویش, اسب خیال را زین كرده و به (ناكجا آباد) ‏می‌رود. به یقین آینده نگری با‏‎ ‎خیال بافی دو چیز متفاوت است, ولی ‏گاهی امر بر انسان مشتبه می‌شود. خیال بافی از‏‎ ‎ترس درونی شخص ‏نشأت می‌گیرد. امام حسن عسكری(ع) می‌فرماید: انّ… للحزم مقداراً ‏فان‎ ‎زاد علیه فهو جبن;15 دوراندیشی حد و مرزی دارد كه اگر از این ‏محدوده خارج شود, ترس‎ ‎است‎. از دیگر آفات آینده نگری, (به فعل نرساندن برنامه ریزی ها) است. توجه به‎ ‎این نكته ضروری است كه صِرف آینده نگری ارزشی ندارد, بلكه عمل به آن ‏و یافتن راه حل‌های مناسب و رفع موانع و مشكلات است كه آینده نگری ‏را عینیت می‌بخشد و نتیجه آن را‎ ‎تضمین می‌كند. اگر آینده نگری طبق ‏معیارهای اسلامی نباشد, پیامدهای نامناسبی را‏‎ ‎خواهد داشت, تا جایی ‏كه می‌تواند سبب هلاكت فرد باشد. امام علی(ع) می‌فرماید: من‎ ‎سأ ‏تدبیره كان هلاكه فی تدبیره;16 هركه دوراندیشی صحیحی نداشت, ‏هلاكتش در تدبیرش‎ ‎است‎.

برگرفته از : http://www.taknaz.ir/news_detail_572.html

بيشه بازدید : 78 چهارشنبه 28 تیر 1391 نظرات (0)

حضرتآيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي امروز(شنبه)در ديدار پرشور هزاراننفر از دانش آموزان و دانشجويان و تشکل هاي مختلف دانشگاهي، مهم ترينوظيفه نسل جوان را احساس مسئوليت براي آينده کشور دانستند .

 

ايشان با اشاره بهاينکه اختلاف جمهوري اسلامي ايران و امريکا فراتر و ريشه اي تر از اختلافنظرهاي سياسي است، تأکيد کردند: امريکا نخواهد توانست ملت ايران را ازمسير استقلال، هويت و سربلندي خود بازدارد و آينده حتمي ملت ايران دستيابيبه قله هاي والاي علم، اقتدار، رفاه و شرف است.

دراين ديدار که در آستانه سيزدهم آبانروز دانش آموز و روز ملي مبارزه با استکبار جهاني برگزار شد، حضرت آيتالله خامنه اي، با تأکيد بر اينکه وظيفه جوانان براي ساختن آينده کشورسنگين تر است افزودند: پيروزي نهضت اسلامي ملت ايران به رهبري امام خميني (ره) و فروريختن سنگر مستحکم استکبار در ايران ناشي از احساس مسئوليت نسلجوان بود و ايستادگي و پيروزي معجزه آساي ملت ايران در برابر قدرت هاياستکباري در هشت سال دفاع مقدس نيز به برکت احساس مسئوليت جوانان به دستآمد.

ايشان حماسه بزرگ ۱۳ آبان و تسخيرسفارت امريکا را که مرکز جاسوسي بود، نتيجه احساس مسئوليت جمعي از جوانانبرجسته دانستند و خاطرنشان کردند: امروز نيز ملت و کشور ايران به احساسمسئوليت نسل جوان نيازمند است و جوانان که مسئولان و برنامه ريزان آيندهکشور هستند بايد براي اداي اين مسئوليت بزرگ، خود را از لحاظ تعميق ايمان،تقوا، بصيرت، و ارتقاي توانايي هاي علمي و آگاهي ها آماده کنند.

رهبر انقلاب اسلامي سپس با طرحاين سوال که علت مشکلات و اختلاف هاي جمهوري اسلامي ايران و امريکا چيست،خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: براي يافتن پاسخ اين سوال بايد نگاهي عميقتر و دقيق تر به اين مسئله داشت زيرا اين اختلاف، فراتر از اختلاف نظر برسر چند مسئله سياسي است

حضرت آيت الله خامنه اي در تبيينآن افزودند: پيروزي انقلاب اسلامي، پايگاه اصلي امريکا را در قلبخاورميانه که منطقه نفت خيز دنياست، از سيطره آن خارج کرد و ايران، باشعار مبارزه با ظلم و استکبار و دفاع از حقوق ملت ها به مهم ترين پايگاهمقابله با سلطه گري امريکا تبديل شد.

ايشان خاطرنشان کردند: بعد ازبيرون رانده شدن امريکايي ها از ايران، آنان طبق روال سياست هاي استکباري،از طريق سفارت خود در تهران مشغول فعاليت و جاسوسي عليه نظام اسلامي شدنداما حرکت بزرگ دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، ترفند آنان را باطل کرد.

رهبر انقلاب اسلامي با توصيه بهجوانان براي مطالعه کتاب هاي مربوط به اسناد به دست آمده از سفارت امريکاو آگاهي از نقش اين سفارتخانه در قبل و بعد از انقلاب اسلامي افزودند: اقدام دانشجويان در تسخير سفارت امريکا، کار بسيار بزرگ و به فرموده امامخميني (ره) بزرگ تر از انقلاب اول بود زيرا موجب فروريختن هيمنه سلطهامريکا در ايران و جهان شد.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأکيدبر اينکه ايستادگي، دستاوردها و پيروزي هاي ملت ايران موجب تأثيرگذاري وتحسين در ميان ملت هاي مسلمان و دلباختگي بيش از پيش آنان به نظام جمهورياسلامي شده است، خاطرنشان کردند: هدف امريکايي ها از انواع فشارها اين استکه ملت ايران با دست کشيدن از استقلال و عزت خود و با اظهار خستگي وپشيماني از انقلاب اسلامي، بار ديگر به ملتي وابسته تبديل، و تسليم امريکاشود

ايشان تنفر و انزجار ملت ايران ازامريکا را نيز عميق دانستند و افزودند: علت اين مسئله هم، توطئه هاي مختلفدولت امريکا عليه کشور و ملت ايران در طول بيش از پنجاه سال گذشته است وامريکايي ها ضمن آنکه از اين اقدامات عذرخواهي نکرده اند همچنان بهاستکبار ورزي خود ادامه مي دهند

حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: ما اهل حفظ هويت، استقلال و عزت خود هستيم و اهل ستيزه گري نيستيم اما اگرکسي بخواهد هويت و استقلال ملت ايران را پايمال کند، ملت ايران دست او راقطع خواهد کرد.

ايشان در ادامه، اين سوال را مطرحکردند که سرانجام رويارويي ايران و امريکا چه خواهد شد، و در تبيين پاسخآن خاطرنشان کردند: دستگاه هاي تبليغاتي غرب به ويژه امريکا اين گونهوانمود مي کنند که پايان اين رويارويي، بن بست براي ملت ايران و موفقيتبراي امريکا خواهد بود اما اين دروغ محض است زيرا پايان اين راه، بن بستبراي رژيم استکباري امريکاست.

رهبر انقلاب اسلامي در بيان دلايلاين امر افزودند: اگر قرار بود امريکا، ملت ايران را شکست دهد، آن زمانياين کار را انجام مي داد که اين ملت از لحاظ تجربه، علم، توانايي هاينظامي، نيروي جوان و نفوذ در ميان ملت ها در موقعيتي به مراتب پايين تر ازموقعيت کنوني بود، ولي در آن زمان نتوانست و اکنون نيز که ملت ايران بسيارمقتدرتر و تواناتر از گذشته است، قطعاً نخواهد توانست.

حضرت آيت الله خامنه اي با اشارهبه شرايط و موقعيت ضعيف کنوني امريکا تأکيد کردند: امروز دولت امريکا وجههو آبرويي حتي در ميان ملت هاي غربي و در داخل امريکا ندارد و امروز همهشعارهاي اساسي امريکا از قبيل حقوق بشر و دموکراسي در دنيا مفتضح شده است.

ايشان افزودند: حقوق بشر امريکادر ابوغريب، گوانتانامو و زندان هاي ديگر و همچنين کشتار مردم افغانستان وپاکستان به نمايش درآمده و دموکراسي امريکا نيز در مقابله با دولت مردميحماس در فلسطين، تحت فشار گذاشتن دولت مردمي عراق براي امضاي توافقنامهامنيتي، و طرح اتهام هاي بي اساس برضد جمهوري اسلامي ايران که همه مسئولانآن با رأي مردم انتخاب مي شوند، آشکار شده است.

رهبر انقلاب اسلامي افزودند: امروز بي آبرويي و وجهه دولت امريکا به گونه اي است که رئيس جمهور امريکابه هر کشوري که سفر مي کند مردم با برپايي تظاهرات خواستار خروج او ميشوند.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأکيدبر اينکه موفقيت ها و پيروزي هاي ملت ايران و مسئولان به علت ايستادگيبوده است خاطرنشان کردند: اين به معناي نبود مشکل و نابساماني نيست وليمشکلات و نابساماني ها نيز مربوط به مسائلي است که در آنها ايستادگيِلازم، نشده است.

ايشان افزودند: رمز پيروزي، وحدت ميان آحاد مردم، وحدت ملت و دولت و اتحاد ميان مسئولان کشور است.

رهبر انقلاباسلامي همه ملت به ويژه جوانان، سياسيون، مسئولان و همچنين مطبوعات را بهمراقبت و هوشياري در مقابل طرح هاي دشمن فراخواندند و تأکيد کردند: طراحيدشمن ايجاد اختلاف، به جان هم انداختن فعالان سياسي، منزوي کردن خط اصيل وارزش هاي اسلامي، سرگرم کردن جوان ها به هوا و هوس، ايجاد بي نظمي واختلال در محيط هاي آموزشي، و نااميد کردن مردم است، بنابراين همه بايدمراقب باشند در زمين طراحي شده دشمن بازي نکنند.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأکيدبر حفظ وحدت، اميد، نزديکي دل ها به يکديگر، کار و تلاش روزافزون خاطرنشانکردند: مسائل مربوط به انتخابات به ويژه حضور پرشور مردم در آن، در همانايام نزديک به انتخابات بسيار مهم است اما عده اي با عجله از حالا مباحثانتخاباتي را شروع کرده اند که اين فعاليت هاي زودهنگام انتخاباتي موجبمنحرف شدن ذهن ها از مسائل اصلي، مشغول کردن افراد به يکديگر، و برخيبدگويي ها مي شود و اين، به ضرر مصالح کشور است.

ايشان در پايان تأکيد کردند: ملت ايران به توفيق الهي، قطعاً از گردنه هاي سخت عبور خواهد کرد و به قله ها خواهد رسيد.

منبع:ايسنا

بيشه بازدید : 455 سه شنبه 27 تیر 1391 نظرات (2)

سلام؛

   جوانانی هستیم از فرزندان این دیار. نه اهل نامیم و نه اهل نشان،البته امیدواریم که چنین باشد...
دغدغه ای به بلندای عمر حقیرمان، به خویشتنمان واداشته و ندایی ملکوتی چنینمان می خواند: "ای جوان آریایی! فریاد جانت را بر تارک هفت اختر طنین انداز کن و نغمه های درونت را از نای وجودت، تقدیم عالم هستی فرما" . نمی دانیم چه بگوییم؟ از که بگوییم؟ و چگونه بگوییم؟...
پس، دست یاری به سوی تو دراز کرده ایم و بیصدا می گوییمت: " در این وانفسای آخرالزمان که جمله ی خلایق، بنده ی نان و یا برده ی شیطان گشته اند، به دنبال جرعه ای آزادی و آزادگی می گردیم." ؛ اگر در این هیاهو یافتی اش، خبرمان کن...
همین و بس:

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار "
چرخ فیروزه، طرب خانه از این کهگل کرد "



و اما هدف ما از برگزاری این جشنواره بدین قرار است :  


•  شناسایی و معرفی وبلاگ نویسان برتر و حمایت از ایده ها و استعداد های خلّاق و تأثیر گزار در این فضا
•  بسترسازی جهت تولید و توسعه ی محتوای مفید و مورد نیاز نسل جوان کنونی در فضای مجازی
•  ترغیب به تولید محتوای اصولی و نهی از بازنشر بی هدف محتوا
•  فراهم آوردن فضایی مناسب جهت ایجاد همدلی و هم افزایی میان فعّالان فضای مجازی
•  گسترش فرهنگ وبلاگ نویسی در زمینه های تحلیلی و انتقادی
•  اطلاع رسانی فعّالیت های بلاگرهای پویا و مؤثر در سطح کشور و ایجاد تعامل میان آن ها
•  بسترسازی لازم جهت تحقّق جنبش نرم افزاری و مقابله با جنگ نرم

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 169
  • بازدید ماه : 184
  • بازدید سال : 340
  • بازدید کلی : 11,943
  • کدهای اختصاصی