فرهنگ دانشگاهي –رفتار دانشجويي يکي از مباحث فرهنگي مربوط به قشر دانشجو است .يعني طيف وسيعي از جوانان جامعه ايراني را دربر مي گيرد . در اين مبحث مادر ، بسياري ار مباحث مرتبط با قشر دانشجو قرار دارد . اگر حلقه بيروني را عنوان "فرهنگ دانشگاهي – رفتار دانشجويي " بناميم، در لايه هاي زيرين با مباحثي چون " فرهنگ "، "خرده فرهنگ "،"تمدن"، "توسعه"،"رصد فرهنگي"،"مهندسي فرهنگي"، " هويت "، "بحران "، "ارزشيابي" ،"توايدات فرهنگي" ،" فهم عصري" مواجه خواهيم بود.
اين مقال، برآن است , با اشاره بر لايه زيرين ، نقش هر کدام از مباحث مربوطه را ، در راستاي عنوان اصلي پيش برد .
فرهنگ : مجموعه اي پيچيده ، از خصوصيات احساسي فکري و غيرمادي که به عنوان شاخص جامعه و يا گروهي اجتماعي مطرح مي شود .(تعريف ارائه شده توسط کميسيون فرهنگي unesco1983 ) . 2- فرهنگ عبارت است از ارزش هايي که اعضاي يک گروه معين دارند. هنجارهايي که از آن پيروي مي کنند و کالاهاي مادي که توليد مي کنند . (جامعه شناسي ، گيدنز،1989 ). 3-فرهنگ را مي توان " مجموعه اي از معاني مشترک " تعريف کرد . اين معاني مشترک ، کل توليدات مادي و غير مادي را شامل مي شود که نتيجه خلاقيت انسان در زمان ها و مکان هاي مختلف است .
خرده فرهنگ : به گروهي کوچکتر از يک جامعه تعلق دارد؛ که به فرهنگ بزرگتر جامعه به خاطر پذيرش بسياري از هنجارهاي آن ، وابستگي دارد ؛ ولي از آنجا که هر خرده فرهنگي ، هنجارهاي ويژه خودش را نيز دارا است از فرهنگ بزرگ تر تمايز پيدا مي کند . ( درآمدي بر جامعه شناسي ، بروس کوئن ، ترجمه محسن ثلاثي )
2-" فرهنگ هاي قومي ، قبيله اي ، ناحيه اي ، گروه هاي زباني با اقليت هاي مذهبي و نيز فرهنگ هاي ويژه و فرعي گروه هاي شغلي ، طبقات ، قشرهاي موجود در يک کشور را خرده فرهنگ مي گوييم که البته هر کدام در عين داشتن ويژگي هاي خاص خود با فرهنگ کلي جامعه مباني مشترکي دارند ."(منبع ناشناس)
خرده فرهنگ هاي نامبرده ، در زمان و محيط مشترکي ، به نام دانشگاه ، اجتماع مي يابند . پس مي توان گفت : يک از راه هاي شناخت فرهنگ هر مرکز علمي آشنايي دقيق با خرده فرهنگها و هويت دانشجويان آن مرکز علمي است .يعني به عناصر فرهنگي موجود دريک مرکز علمي از پايين و بصورت " ميکرو " نگاهي دوباره انداختن.
در صورت شناخت فرهنگ مسئولين مراکز علمي ، مي توانند با آگاهي بيشتر به برنامه ريزي فرهنگي ، اجتماعي ،اقتصادي،ديني ورواني وغيره اقدام کنند .
"امروزه يکي از شاخصه هاي کشورهاي توسعه يافته را نقش نظام آموزش عالي در فرهنگ و تمدن سازي مي دانند" . ( نسخه شماره 1065 - 1386/08/26 www.ebtekarnews.com ( هر تمدن بشري ، در عصر تبادل ارتباطات فرهنگي ، براي پايداري خود نيازمند "رصد فرهنگي"و " مهندسي فرهنگي " است .
الگوي رصد فرهنگي :
اگر جامعه اي به سمت تمدن سازي حرکت نکند ، مهندسي ارتباطات فرهنگي روي نمي دهد و نرم ،تمدن غربي بر تمامي قلمروهاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي و ديني تمدن خودي ،سيطره مي يابد .
به يقين مي توان گفت امروزه حاکمان تمدن هاي غربي ، از راه هاي ارتباطات فرهنگي و مجاري فرهنگ سازي بهره مي گيرند تا به سه نتيجه دست يابد .
1"-تاثيرگذاري فرهنگي ؛
2-تاثير گذاري ماندگار ؛
3-تاثيرگذاري تمدني ؛"(منبع ناشناس)
نظام آموزش عالي بايد بتواند با ايجاد بستر هاي موثر و کارآمد براي قدم گذاردن در وادي تمدن سازي ، حضور فعال در پي ريزي مهندسي ارتباطات فرهنگي دنياي امروز ، شناخت نيازهاي پيراموني خود ، فرهنگ سازي و دست يابي به توسعه پايدار و جامعه تسهيلاتي را جهت غرق نشدن در ساخت روابط موجود تمدن غربي فراهم آورد .
جهت نيل به مقصود فوق، عناصر انساني چون اساتيد ، دانشجويان ، روابط صميمانه و سازمان يافته ميان دانشجويان و اساتيد، شناخت خرده فرهنگ ها ي دانشگاهي ،هويت هاي دانشجويي و... نقش اساسي دارند .
هويت دانشجويي در خرده فرهنگ هاي دانشگاهي و قرائت غير رسمي اين پايگاه اجتماعي ، مولفه ها و ويژگي هاي خاصي دارد که با تصوير عامه و تعريف رسمي از آن متفاوت است . "مصداق عيني و ساحت ظهور اين هويت در رفتار دانشجويي به خصوص در ارتباط با وظايف دانشجويي خود را نشان مي دهد.") نسخه شماره 1110 - 1386/10/23 (www.ebtekarnews.com
در تعريف هويت و بحران هويت دانشجويي مي توان گفت : " هويت عبارت است مجموعه ويژگي هايي که تعلق فرد را به يک مکان محکم مي کند و نظام ارزش هاي او را مشرو عيت مي بخشد ، زيرا سلامت شخصيت در گرو سازگاري آدمي با محيط اجتماعي پيرامونش و تفسيري متوازن و سازگار از خود ، جامعه و ارزش هاست و هنگامي که در اين فرايند خللي پديدار شود ، پيامد هاي ويرانگري را مي آفريند که مي توان آن را " بحران هويت " ناميد .(سيد حسين سيد موسوي – استاد دانشگاه و مدير فرهنگي دانشگاه فردوسي مشهد – رونامه قدس- ششم ارديبهشت هزاروسيصدو هشتاد و پنج)
چگونگي هويت دانشجويي در جامعه امروز ، به تعداد اندکي از آنها محدود نمي شود بلکه به صورت بحران هويت ظاهر مي شود .(منبع ناشناس) در اين بحران ، افکار عمومي ، عدم زير ساخت هاي فرهنگي و اجتماعي ، سير تکاملي هر يک از زمينه هاي نام برده از خانه تا مدرسه ، معرفي نکردن الگو هاي مناسب رفتاري ، ارزشيابي آموزشي ، چگونگي برخورد فرهنگي آنان با رسانه ها ، انبوه اطلاعات و ارزش هاي وارداتي و... در خلق و اشاعه چنين رفتارهايي بسيار موثر است .
ناگفته نماند ؛" بي توجهي به ارزش ها را مي توان نوعي آسيب تلقي خواند ،بدين معنا که گروهي از دانشجويان نتوانسته اند در زمينه ارزشها به عناصر هويتي خود انسجام داده و آن را به عنوان معياري براي احراز هويت در لايه هاي دروني شخصيت خود جا بيندازد ."(دکتر اميليا نرسيسيان – نشست تلويزيوني (شب هاي روشن )-پانزدهم ارديبهشت سال1387)
از عوامل نام برده به وضعيت ارزشيابي آموزشي کشور اشاره مي شود.
"ارزشيابي آموزشي در کشور ما ، اساسا بر پايه سنجش هوش ذهني و حافظه نظري بنا شده است و يادگيري را نه تغييرو نه رصدي در رفتار که در حفظ اطلاعات و اشاعه آن ،معنا مي کند . به عبارتي ديگر قدرت حافظه افراد در سيستم آموزشي ما ارزشيابي مي شود ، نه توانمندي هاي عملي آنها در زمينه هاي گوناگون .لذا در اينجا تنها محفوظات اشخاص به کار مي آيد و کسي که بتواند ظرفيت داده هاي اطلاعاتي خود را افزايش دهد، در امتحان و آزمون و ارزشيابي مختلف آموزشي پيروز مي شود .محصول چنين سيستم آموزشي يک سري فارغ التحصيلاني است که با انبوهي از اطلاعات ذهني تلنبار شده و بي فايده وارد محيط کاري مي شوند ، بدون اين که از مهارت و توانمندي هاي لازم در حرفه خويش برخوردار باشند ") نسخه شماره 1110 - 1386/10/23 (www.ebtekarnews.com
"از سوي ديگر کهنگي برخي از مواد درسي و عدم تناسب و ارتباط منطقي آنان با نيازهاي دانشجو و جامعه ، کتاب و درس را به محتوايي غير کاربردي بدل مي کند در نتيجه دانشجو ميلي به ايجاد ارتباط عملي ميان تئوريهاي درسي و نيازهاي عملي جامعه ندارد ، در نهايت اين که فضاي ، محققانه و عملياتي نيست." در اين ميان" آنچه ميان آنچه بيش از همه مستلزم توجه و اصلاح و بازنگري است .شيوه ارزشيابي آموزشي و تغيير آن به سوي سنجش توان مندي هاي علمي و ادراک محققانه است ." ) نسخه شماره 1110 - 1386/10/23 (www.ebtekarnews.com ,(www.isna.ir)
در يک نگاه کلي , اگر روش ارزشيابي ، بررسي و سنجش مداوم توانائيها و مهارت هاي دانشجو باشد . در دراز مدت شاهد توليدات فرهنگي خواهيم بود ." توليدات فرهنگي عبارت است از توليد اجتماعي حس ، معنا و يا آگاهي و توليد صنعتي کالاهاي فرهنگي دانشجويان ". (شهناز اسديان- جزوه آموزشي ،اطلاع رساني و تبليغات –واحد 47 علمي کاربردي- 1387- پودمان5 امورفرهنگي) دانشجو به عنوان يکي از فاعلان فرهنگي؛ مي تواند نقش بسزايي در رصد و توليد برنامه هاي فرهنگي –اجتماعي داشته باشد. در اين زمينه اساتيد و روابط آنها با دانشجويان و تشکل هاي دانشجويي ساختارمند و سازمان يافته مي تواند موجب ساماندهي دانشگاه ها بر اساس ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه شوند تا دانشجويان قدرت پاسخ گويي به نياز هاي سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي جامعه رااداشته باشند .پس اگر دانشجو،به ضرورت ها و اقتضائات برآمده از جامعه ملي و اسلامي و جامعه جهاني خود آگاه شود ، با ورود به دانشگاه و با مواجهه با فرايند اجتماعي شدن ثانويه ، دچار" تضاد فرهنگي نخواهد شد .چون خود و عناصر فرهنگ خود را مي شناسد"(دکتر اميليا نرسيسيان – نشست تلويزيوني (شب هاي روشن )-پانزدهم ارديبهشت سال جاري00:35) و متناسب با خرده فرهنگهاي قومي ،بومي ، ديني ، فرهنگي و... خود ، به خود هويت مي بخشد .
آن زمان ؛به يقين مي توان گفت دانشجويان و اساتيد درميدان مراکز عالي مجهر به" فهم عصري" . ( نسخه شماره 1065 - 1386/08/26 www.ebtekarnews.com ( هستند به اين معنا که از يک سو اطلاعات و محفوظات ذهني بالايي دارند و از سوي يگر قدرت تشخيص و توان تحليل درست مسائل گوناگون عصر خود را دارند، از "حساسيت اجتماعي". ( نسخه شماره 1065 - 1386/08/26 www.ebtekarnews.com ) برخوردار هستند ودانشجويان توانسته اند اصالت دانشجويي خود را معاصرت ببخشند .چنين عوامل انساني ، پرورش و آموزش ديده ، مي توانند تمدن ساز و توسعه دهنده فرهنگ خودي باشند.
منبع :http://www.ido.ir/a.aspx?a=1388091701